پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی

این پایگاه در حد توان انعکاس دهنده نابسامانیهای سیاسی و اداری در ولایت دایکندی می باشد و از طریق نشر حقایق، نقد منصفانه و تحلیل های علمی ، روحیه حسابدهى و مسئولیت پذیری را تعقیب می نماید

پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی

این پایگاه در حد توان انعکاس دهنده نابسامانیهای سیاسی و اداری در ولایت دایکندی می باشد و از طریق نشر حقایق، نقد منصفانه و تحلیل های علمی ، روحیه حسابدهى و مسئولیت پذیری را تعقیب می نماید

پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی

علی(ع) فرمود:« وَ اللهِ مَا یَنْتَفِعُ‏ بِهَذَا أُمَرَاؤُکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ فِی دُنْیَاکُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِی أُخْرَاکُمْ:
به خدا سوگند امیران شما از این کار (تملق و چاپلوسی) سودی نمی‌برند. شما خود را در دنیا به رنج و زحمت می‌اندازید و در آخرت به این کار، شقی و بدبخت می‌شوید». (نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت 37)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: َ احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَاب‏: بر روی‌ چـاپلوسان سـتایشگر خاک‌ بپاشید‌! (نهج‌ البلاغه ابن ابی الحدید ج 17 ص 45 )

اسلاید شو

اسلاید شو

محمدضیا والی ولایت دایکندی

اسلاید شو

معرفی اجمالی علما و شخصیت های دایکندی

اسلاید شو

--------------------
moisrex ------------------

اسلاید شو

معرفي سناتوران ولایت دایکندی

اسلاید شو

اسلاید شو

پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی از طریق نقد منصفانه و تحلیل های علمی خود روحیه حسابدهى و شفافیت را در حکومت محلی تعقیب می نماید*** این پایگاه تا حد توان انعکاس دهنده نابسامانیهای سیاسی و اداری درولایت دایکندی می باشد *** این پایگاه در جهت اداره سالم ومدیریت أثربخش در در ولایت دایکندی می کوشد*** با آخرین گزارشات و تحلیل های خبری ولایت دایکندی با ما باشید** منتظر تماس و ارتباط علمی و فرهنگی شما می باشیم*** راه ارتباطی ما:adalat115@gmal.com

ابزار ساخت متن های متحرک

معرفی اعضای شورای ولایتی ولایت دایکندی

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

آخرین نظرات
  • ۱۶ آبان ۰۰، ۲۲:۲۹ - منوچهر محمد عظیمی
    مرسی
  • ۷ اسفند ۹۹، ۰۹:۱۰ - من
    سلام

امرالله صالح یک احمقی بیش نیست

نخبگان و محصلین ولایت دایکندی | يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۴۹ ب.ظ

این مردک احمق در صفحه فیسبوکش نوشته است: سهم هزاره ها به اندازه بینی هزاره ها است . این سخن، اهانت و توهین به مردم شریف هزاره است و محکوم است. از استاد سرود دانش انتظار می رود  که موقف خودش را در برابر این مردک احمق و سبک سر به صورت شفاف روشن سازد. و با اهانت کنندگان مردمش مسامحه ننماید و سکوت را بشکند.

این مردک فرومایه و فاحشه سیاسی آن قدر ذهن احمقانه دارد که درک نمی کند که دو سوم نفوس جهان مانند هزاره ها بینی دارند.

این مردک احمق در صفحه فیسبوکش نوشته است: «یکی از اعضای هسته بحران [تیم ع ع]، می پرسد که شاید قومهای هزاره در تظاهرات کمتر اشتراک کنند. سرهسته جواب میدهد که اشتراک کنند یا نکنند حرف جداست اما حق هزاره به اندازه بین اش است. وقتی خدا بینی تقسیم میکرد نوبت هزاره که رسید برایش بینی کوچک داد و گفت دلت میگیری یا که بی بینی می باشی». در ادامه می نویسد: «همه میخندند. این است کسانیکه میخواهند همگرایی را تمثیل نمایند.»

  • نخبگان و محصلین ولایت دایکندی

نظرات  (۹)

سید محمد داوود ناصری نماینده‌ی دایکندی امروز (چهارشنبه، 6 قوس) در مجلس گفت: "کسی که دو ماه قبل با گذاشتن کلاه هزارگی خود را هزاره خوانده بود؛ اکنون بعد از ختم پروسه رای‌دهی می آید و هزاره‌ها را توهین می‌کند".

براساس گفته‌های ناصری؛ کسیکه به خلقت هزاره‌ها و «بینی آنان» توهین کرده است، درحقیقت فاقد اخلاق سیاسی و اخلاق اجتماعی می‌باشد.

او صالح را «کودک بی‌تجربه» خواند و اضافه کرد که بهتر است این کودک برای فراگیری اخلاق سیاسی و اخلاق اجتماعی برای خود استاد استخدام کند.

ناصری همچنین اشاره کرد که هزاره‌ها در افغانستان تاکنون با افتخار زیسته اند و هیچگاهی تن به ماین‌گذاری و انتحار نداده‌اند.

سید محمد داوود ناصری نماینده‌ی دایکندی امروز (چهارشنبه، 6 قوس) در مجلس گفت: "کسی که دو ماه قبل با گذاشتن کلاه هزارگی خود را هزاره خوانده بود؛ اکنون بعد از ختم پروسه رای‌دهی می آید و هزاره‌ها را توهین می‌کند".

بادو تایى پشه نمیخواستم بگو مگو کنم به دو دلیل .

نویسنده: محقق

 

اولاً با کسى که مثل من بارها طعم تحقیر را چشیده و مثل توپ فوتبال از این اداره به آن اداره زده شده وعرق پایش نخشکیده از آنجا به جاى دیگر پرتاب شده ومورد ظلم واقع شده نمیخواستم در گیر شوم ولى بعضى آدم ها یخن انداز است هرچى خود را گوشه کنى باز به سراغ آدم میاید من بار ها حمله شان را پاسخ ندادم ولى باز هم حمله کرد واین بار بالاى حیثیت یک قوم بزرگ افغانستان بنام هزاره بینى پوچق.

دوماً دعوى بین من و ایشان نبود دعوى من با اشرف غنى هست که مرا ومردمم را تحقیر کرده و مورد ظلم وتصفیه سیاسى وتبعیض سیستماتیک قرار داده که گفتم پاسخش را در انتخابات میدهم و مردم عزیزم خوب ایستادند پاسخش را دادند ، که میتوانند به اسناد در ملوک مراجعه کند که غنى بادارش از هزاره ها چند فیصد راى به دست آورده .

 

اما ظاهراً این آدم مامور است معذور ناحق به یخن مان میچسپد گویا مأموریت دارد که روى اعصاب هزاره ها راه رفته وجنگ روانى کند وبینى شان را بیادشان بدهد تا هزاره ها زیر تأثیر رفته از حق خواهى وعدالت طلبى دست بکشد و مصروف بینى خود شود وخجالت بکشند که چرا بینى شان کوچک است .

 

فلهذا دوسه نکته را بیاد معظم له میدهم که شاید مفید باشد .

 

(١) درست است که هزاره ها ساختار صورت شان بگونه اى است که بینى هاى شان کوچک و گونه هاى شان بر آمده وچشمهاى شان بادامى است ولى مطابق رواج امروز دنیا ، این چهره نه تنها تحقیر شده نیست بلکه بسیارند کسانیکه پولهاى گزاف خرج میکنند و با انجام عمل جراحى بینى شان را کوچک وگونه هاى شان را پرکارى و چشمهاى شان را بادامى درست میکنند و هزاره ها نیاز به این ندارند که پول خرج کنند وخود را مطابق نیاز امروز عیار کنند از این جهت خاطر محترمشان جمع باشند .

 

(٢) امروز در کشور ما مطابق قانون ، راى انسان بینى بلند و بینى پوچق یا به تعبیر امثال شما ها ( قلفک چپات ) یک حکم دارد و حقوق انسانى همه یک سان است همانطور که که در روز انتخابات محاسبات تان را باطل ساختیم و دست تان از راى مردم خالى بر آمده که حالا ناچار شده اید که به صندوق هاى خیالى وآراى غیر بایو متریک روى بیاورید ، اگر روزى نیاز احساس شود که تظاهرات عدالت خواهى به حمایت از آراى پاک مردم ودر مقابله با تقلب انجام شود باز خواهى دید که بار دیگر اشتباه محاسبه کرده اید و نیز خواهى دیدکه هزاره ها همگام با دیگر اقوام باهم برادر کشور در کابل وسراسر افغانستان به صحنه خواهند آمده و روى تقلب کاران را سیاه خواهد کرد .

 

(٣) ایشان مرا بیخانمان و سیاست مدار ناکام توصیف نمود و خواسته از این طریق براى خودش شخصیت کمایى کند که خواستم در چند جمله کوتاه خودم را برایش معرفى کنم تا سر در گریبان فرو برده فکر کند که من ناکامم یاحضرت خودشان .

 

- من ١٤ سال جهاد افغانستان را باسر فرازى در داخل افغانستان در مقابل حکومت کمونیستى واشغالگران آن زمان سپرى کردم واین افتخار را دارم که بحیث مسؤل زون شمال حزب وحدت اسلامى در پیروزى جهاد سهم داشته ام ودر طول این ١٤ سال هیجگاهى به هیج کشورى پناهنده ویا حتى مهاجر نشدم ودر کنار مردمم از وطن دفاع کردم

 

- من در دهه اى مقاومت از وجب وجب خاک کشورم دفاع کردم حتى در سه سال اخیر مقاومت که دشمن ادعاى حاکمیت بر نود وپنج در صد کشور را داشت صحنه را ترک نکردم همه میدانند که اگر در شمال شرق کشور جبهه شمالى و پنجشیر ، تخار وبدخشان مقاومت میکرد

 

فراموش نشود که یک ضلع دیگر مقاومت درشمال کشور بود که در کوهستانات شمال ومرکزى ، ولایات سرپل ، بلخ ، سمنگان ، فاریاب ، بامیان وغور و دیگر ولایات مرکزى ضلع دیگر مقاومت بود که بنیان گذاران ومدافعان این جبهه مقاومت من وبزرگان نامدار دیگرى در شمال بودیم چون جنرال صاحب دوستم ، استاد خلیلى ، استاد عطا محمد نور امیر محمد اسماعیل خان و فضل کریم ایماق ، اگر خودت اطلاع ندارى از همشهریانت ، یاران قهرمان ملى شهید ، جنرال بسم الله خان ، عارف خان ، امان الله خان گذر وجان احمد خان ودیگر مجاهدان پنجشیر و شمالى پرسان کو تا مطلع شوى .

 

- در دودهه دیموکراسى از آدرس جبهه مقاومت بحیث معاون اداره موقت بودم وعضو کابینه ،

-

- درانتخابات ریاست جمهورى اول با کسب یک ملیون راى جایگاه سوم را از میان هژده کاندید حایز شدم وجایگاه مردمم راتثبیت کردم

 

- در انتخابات ولسى جرگه اول با کسب پنجاه ودو هزار راى در صدر جدول تمام وکلاى ملت بودم

 

- در تصویب قانون اساسى وگنجانیدن اهداف عدالتخواهانه ملت نقش اساسى داشتم

- در انتخابات ٢٠١٤ راى اکثریت را بردیم که حلقات بیرونى وداخلى سر ملت ظلم کرد ، که خودت هم در کنار ما بودى و داد میزدى که غنى تقلب کرد ودر تمام جلسات اپوزیسیونى از همه کرده داغ تر بودى ( حالا که تف خود را پس لیسدى بخودت مربوط است)

 

- در این انتخابات هم بحول وقوه خداوند وراى ملت ما پیروزیم به اساس آرا ى پاک و بایو متریک شده اینکه بادار شما تلاش دارد تا راى بدون بایو متریک وتقلبى را راى جور کند دلیل واضح بر ناکامى شما است

- حالا بیا قضاوت کن که مه ناکام هستم یا خودت

 

در پایان باز هم یک بار یاد آور میشم که علاقه به بحث جدل با ایشان را نداشتم وندارم چو طرف دعواى من کسى دیگر است.

 

حاجی محمد محقق

افغانستان را روندا نکنید.

#نگارنده: داوود ناجی

نسل کشی روندا که در ان ۸۰۰ هزار انسان سلاخی شدند یکی از دردناک‌ترین فجایع تاریخ بشر است. این فاجعه اما یکشبه شکل نگرفت، خلق‌الساعه و آنی نبود، بلکه مدتها علیه توتسی‌ها نفرت‌پراکنی شده بود، جوسازی شده بود، به‌حدی که وقتی کشتن کشتن شروع شد، همسایه، همسایه‌را کشت و حتی شوهرانی که زنان توتسی داشتند آنها را کشتند و اینگونه یک فاجعه عظیم و هولناک در تاریخ بشری رقم خورد.

کشتار یهودی‌ها نیز امر اتفاقی نبود، نازیها، بطور وسیع و همه جانبه انها را بی توجه به منافع آلمان معرفی کرده بودند، آنها را در باور مردم المان دزدهای معرفی کرده بودند که فقط مشغول زراندوزی هستند. در جنگ اول جهانی برای آلمان نجنگیدند و با استفاده از جنگ پول شان را بیشتر کردند، ازینجا شروع شد و مرحله به مرحله پیشرفت، تا اینکه مردم پست فطرت و نجس معرفی شدند و در ذهنیت المانی‌ها جایی برای ترحم به آنها باقی نماند.

 

به همین دلیل است که حالا جهان و المان از زنده شدن دوباره این تفکر وحشت دارد و علیه کوچکترین چیزی که بوی نازیسم بدهد، حتی سلام دادن به شیوه نازی‌ها از سر شوخی، برخورد قانونی و جدی می کنند.

در افغانستان نیز نمونه‌های داشته ایم، عبدالرحمن قبل از حمله به هزاره‌ها فتوای تکفیر انها را گرفت، ذهنیت قبایل را علیه مردم هزاره مسموم کرد و پس از آن به کشتار، تاراج زمین و بردگی آنها پرداخت.

درست است که بردگی رسمی در افغانستان پایان یافت، اما توهین و تحقیر هزاره‌ها تا سالهای پسین سر زبان همه بود، اصطلاحات توهین آمیزی چون "قلفک چپات" و "هزاره و چاکلیت مینو" بصورت عادی استفاده می‌شد. و هنوزم چنین باورهایی وجود دارد، هرچند زیر پوست جامعه مخفی است.

ازین رو وقتی پست فیسبوکی آقای صالح را خواندم که در تیم ثبات و همگرایی به ادعای آقای صالح، سهم هزاره به اندازه بینی شان است، خیلی تعجب نکردم.

هنوز برای من ثابت نشده که چنین حرفی در تیم ثبات و همگرایی مطرح شده یا آقای صالح با فهم دقیق حساسیت هزاره ها انرا در چنین شرایط حساسی مطرح کرده است، بهرحال در توییتر از جناب صالح خواستم آن فایل صوتی را همه‌گانی کند و یا حداقل در اختیار ما قرار دهد تا ما ادمی با چنین ذهنیتی را به جامعه و کسانیکه به انسانیت منهای گوش و بینی معتقدند، معرفی کنیم.

با دستیار آقای صالح تماس گرفتم قرار شده فردا اول صبح فایل صوتی را در اختیار ما قرار دهد. من آن فایل را عمومی خواهم کرد و اگر چنین فایلی وجود نداشت، نیز اینجا خواهم نوشت.

اما در اینکه سهم ما در دوران دموکراسی به اندازه بینی مان بوده شکی نیست. همین اکنون، بر اساس برخی امار، حدود ۵۰ درصد ارای ثبات و همگرایی رای هزاره هاست. اما هزاره معاون دوم ان تیم است و با توجه به جایگاه انورالحق احدی که بعید می دانم ۱۰۰ رای آورده باشد جایگاه چهارم است ( در رای اول در سهم چهارم) خب همین خود نشان میدهد که منطق همان تقسیم براساس بینی است. دور قبل هم آقای محقق با ۷۰ درصد رای هزاره ها (نزدیک به یک میلیون) بعد از خان محمد قرار داشت و ما حتی برای نمایش هم هزاره‌ی را در سپیدار ندیدیم که ندیدیم، در ماجرای توتاپ هم در چندین مرحله عالیجناب رییس اجرایی مخالفت کردند. مطمینم عبدالله مثلا ببرد، همین منطق عملی خواهد شد.

در طرف دیگر نیز آدمی چون سلطانزوی که متهم به فروش هواپیمای افغانستان به پاکستان است، از تصفیه قومی حرف می زند و مخکش از اینکه علی‌خان در بست چهارم مامور است زخم معده گرفته است و ادمی چون اصولی، همه را مهاجر می‌داند.

دردناک‌تر از همه اما این است که وقتی ازین زخم‌های ناسور سخن بگویی، قوم‌گرا و مخالف منافع ملی می‌شوی. و کشنده ترین درد اما این است که تبعیض سیستماتیک، از سوی مقامهای سمبولیک هزاره و ماموران حکومتی شان، انکار می‌شود.

و دلیل اصلی ویرانی این ملک همین است.

خشی از نوشته‌ دیروز جناب استاد دانش:

 

«ما همگی از سیاستمداران گرفته تا فرهنگیان و روشنفکران و تا دین باوران و اخلاق مداران، همگی انسانیت را و کرامت انسانی را فراموش کرده ایم و نه تنها بین دو جنس نرینه و مادینه بلکه بین این قوم و آن قوم و این زبان و آن زبان و این مذهب و آن مذهب و حتی این قیافه و آن چهره، فرادست و فرودست می سازیم و روحیه نفرت پراکنی و نژادگرایانه را دامن می زنیم و هر روز بین خود دیوار تحقیر و توهین و تبعیض و تکفیر را رفیع تر می سازیم و خود را هم به همان اندازه پست و ذلیل و بی ارزش می گردانیم. اگر چنین نمی بودیم چهل سال را در جنگ و خون ریزی و کشتن و سربریدن و انتحار و انفجار و نفرت پراکنی به سر نمی بردیم. امروزه متأسفانه حتی سیاست ورزان و مدعیان اندیشه و قلم، طهارت اندیشه و قداست قلم و کرامت انسان را کنار گذاشته و به طعن و لعن و طعنه دادن و فخرفروشی رو آورده اند و از چوب و چماق و قنداق سخن می گویند.

 

به هر حال همین پلشتی ها و پلیدی ها است که وظیفه همه ما را سنگین تر از پیش می گرداند. روشنفکران واقعی ما و همه کسانی که به انسانیت می اندیشند و نه به جنسیت و نژاد و قومیت، همت کنند و با بهره گرفتن از گوهر شب چراغ علم و دُرّ شب تاب دانش، به پالایش اندیشه ها بپردازند و با مبارزه جدی و منطقی در مقابل افکار نژادپرستانه و یا مردسالارانه، کژی ها و ناپاکی ها را از جامعه بزدایند.»

"امرالله" و آلودن زبان به «کلمه خبیثه»

نویسنده: اسد الله سعادتی

"امرالله صالح" کلماتی برزبان رانده است، که مصداق اکمل کلمه خبیثه است؛ نفاق و شیطنت. چندی پیش، در جنجال مولانا عبدالله نوشتم که متقلب اعظم برای پوشاندن تقلب و اعتبار دادن به آرای تقلبی، سه «حلقه خبیثه» ایجاد کرده است. آن زمان، عده‌ای از مأموران متقلب اعظم از این سخن به سختی برآشفتند. شکوائیه نوشتند و افسانه سرودند؛ زبان و قلم به دروغ و تهمت آلودند و به مثابه گاردهای فرهنگی، به دستور سلطان و به منظور مرعوب ساختن من، چنگ و دندان نشان دادند و شاخ و شانه کشیدند.

چه کنم. «در ژرفنای درد عمیقی نشسته‌ام». سکوت سخت است. «حدیث درد به پایان نمی‌رسد» هربار، از "دربار" متقلب اعظم شاهد توطئه عظیمی علیه "هزاره" هستیم. چقدر کینه دارد این مغزهای متعصب. چه می‌خواهند از جان این مردم؟ ما را از دهمزنگ تا مساجد و آموزشگاه‌های برچی تکه تکه کردید بس نیست؟ از اداره و دولت و دانشگاه راندید بس نیست؟

«زبان سرخ دارم و سر سبز». ناچار باید زبان به سخن گشود. خدا می‌داند تلاش ندارم بدزبانی کنم؛ اما واژه‌ای نیست که برای بیان وصف‌الحال دوستان دولت‌ساز مقبول و مناسب آید. دوستانی که برای ماندن در قدرت، زبان به دروغ نفرت‌انگیز و نفاق‌آلود می‌گشایند. بر خزانه ملت دست دزدی و بر رأی و اراده ملت، دست خیانت دراز می‌کنند. رمز "ملت‌سازی" را در تبعیض بی‌سابقه یافته اند و راز دولت‌سازی را در تقلب. چهل فیصد کل آرای ریخته شده در صندوق، به منظور "دولت‌سازی" جعل و تقلب شده است. شناعت و بی‌شرمی بیداد می‌کند. ارگ کانون فساد اخلاقی است. مشاور به فساد اخلاقی متهم و معروف است و معاون به دروغ‌پردازی و نفاق افکنی و جعل جملات خبیثه. معاون "ناصالحی" که سودای خام دولت‌سازی را در بازی‌های شنیع استخباراتی و جنگ روانی فروکاسته است و با عقل کوچک و وجدان کوچکتر، بر کوچکی بینی مردم و خلقت خدا پوزخند می‌زند. کدام واژه می‌تواند بیانگر وصف الحال این جماعت باشد؟

تیم فاسدی که شعار دولت‌سازی سر می‌دهد، از مأموران دولت، مزدوران شخصی ساخته است. رذیلان و چاپلوسان را بر صدر نشانده و خائنان به مردم و وطن را بر سرنوشت ملت مسلط ساخته است. کسی در دربار متقلب اعظم، مستحق نان است که وظیفه مزدوری اش را در جهت نفاق بیشتر و تبعیض بیشتر و پاچه‌خواری بیشتر به درستی انجام دهد. امرالله نیز در یک چنین وضعیتی تقلا دارد تا در مسابقه مزدوری عقب نماند و متقلب اعظم را هم‌چنان راضی نگهدارد.

اعتراف می‌کنم که برای وصف الحال این جماعت، واژه مناسبی ندارم تا بتواند پاسخ‌گوی همه کارهای زشت این حلقه دولت‌سوز ملت‌ستیز باشد. واژه "خبیث"، با آنکه زننده و غیر مؤدبانه است؛ اما نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند. واژه‌های مانند "منافق"، "دروغگو"، "خائن" "متقلب" و امثال این‌ها نیز، نمی‌توانند به تنهایی منعکس کننده کردار زشت مأموران دربار متقلب اعظم باشند.

نمی‌دانم دسته دولت‌ساز چه سری دارد. انگار، کسی که به این دسته نزدیک می‌شود، خبث طینت پیدا می‌کند. دروغگو و منافق می‌شود. رفتار امرالله مصداق روشن این مدعا است. چه چیز او را وا داشته است تا علیه هزاره کلمات خبیثه بر زبان براند.

چرا مردم از امرالله رو برتافته است. او اینک به درستی می داند که همانند شجره خبیثه، تک و تنها است. جدا افتاده ازباغ سرسبز اخلاق و انسانیت و جهاد و مقاومت و مبارزه. ریشه اش برکنده از زمین و نامش ننگ زمان. رانده شده از جرگه یاران قبلی و وصله ناجور در جرگه همکاران جدید. مزدور مزاحم. گزنده و مجروح کننده و مردم آزار. و در یک کلام خبیث و ناپاک. من به مثابه یک هزاره از آقای صالح می‌خواهم که محکمه را بهانه نگیرد و سندش را افشا کند.

آنچه می‌ماند این است: داستان حق و بینی
 
 
 
 
 
 
 
 

شفقناافغانستان-باران بارید و حقیقت آشکار شد. باران حساسیت، مسئولیت و اصرار و تلاش شهروندان برای کشف حقیقت در ماجرای بینی هزاره، در طی دو روز گذشته پیوسته بارید و اکنون حقیقت آشکار و راست از دروغ جدا شده است. کم کم حکایت آن بینی که معیار بهره مندی صاحب خود از حق سیاسی و انسانی بود، به پایان می رسد، اما داستان اهانت به خصوص توهین به هزاره برای کسب قدرت، سر دراز دارد. حقیقتِ آشکار شده اما تلخ و دردناک بود. گرچه عبدالرحمن مرده است، اما، متأسفانه قالب‌واره های تحقیر آمیز و سنت تحقیر هزاره همچنان زنده است. هنوز هستند کسانی که حق هزاره را در ذهن خود با بینی شان اندازه می‌گیرند.
باری، شناعت اعمال مولوی حسام، پردۀ بر قباحت رفتار و سخافت اندیشه امر الله صالح نمی‌افکند و کینه توزی و نفرت پراکنی صالح، عمل مولوی بیگانه با کرامت انسانی را تطهیر نمی‌کند. حساب این دو از هم جداست. هر یک به جای خود. مولوی که نان دین می‌خورد و سخن دین می‌گوید ولی نقص و کمال آدمی را نه در تقوی و ایمان که در اندازۀ بینی شان جستجوی می‌کند، خود اسیر شیطان و محتاج هدایت است. خانه ایمان این مولوی ارزان و بازاری ویران است، اما ایمان امر شخصی و حسابش با خداوند است. پیامد سیاسی اهانت او به بینی هزاره را باید تیم ثبات و همگرایی بدوش بگیرد. این تیم همانگونه که سخنان امر الله صالح را شرم آور خوانده، سخنان سخیف این مولوی بی ثبات تیم ثبات را نیز به صراحت محکوم کند. ورنه هم صداقت شان با مردم و هم صلاحیت اخلاقی شان برای احراز قدرت زیر سوال است. اما امرالله صالح در این ماجرا دست خود را باز کرد. او سرشار از کینه و عقده و نفرت بود و منتظر بود تا فرصت گیر بیارد. گفتار سخیف مولوی مفت بی ثبات، صالح را دچار هیجان کرد. دست از پا نشناخته آنچه را که در ذهن داشت بیرون داد. اندازه گیری حق هزاره با بینی شان، مانند یک دمل چرکین در چاه سیاه وجدان امرالله نهفته بود. برغم اداهای ملی گرایانۀ بسیار، او نتوانست این کینه و نفرت را کتمان کند. از کنترولش خارج شد و فوران کرد. برای لحظاتی نقاب کتمان و فریب وادا و اطوارها کنار رفت و جوهر شخصیت او جاری شد که: «حق هزاره به اندازه بینی اش است». این رنگ قلم نبود، جوهر ذهنیت و تفکر امرالله صالح بود که بر شخصیت او جاری شد. اکنون آن شخصیت از این ذهنیت جدایی ناپذیر است. اینک همه می‌دانیم که در ذهنیت امرالله صالح حق هزاره با بینی اش سنجیده می‌شود. او شاید در سیاست افغانستان، که همیشه کوچک ها در ان بزرگ اند، مرد بزرگ شود، شاید معاون رئیس جمهور شود و بارها در وصف حقوق بشر، و حدت ملی و برابری اقوام در داخل و خارج سخن بگوید، اما عیار شخصیت و انسانیت او همین اندازه‌گیری حق با بینی خواهد بود. او شاید به موفقیت های بسیار برسد، اما فراموش نمی کنیم که برای کسب قدرت به رذالت متوسل شده است. با نقد فزیکی وساختن شنیع ترین دروغ و کثیف ترین تهمت، شعور انسانی خود را به آزمون گذاشت و این نشانۀ حقارت و کوچکی است. امرالله مرد کوچکی بود، اما با این دروغ شنیع به خود شلیک کرد. اکنون از آن مرد کوچک آدمکی بیش نمانده است. برای بسیاری‌ها او مرده است، کالعدم ولاشی است. او حتی لاشه و پوچک ساسی هم نیست، تا سبب زحمت کسی شود یا کسی او را در زباله دان سیاست بپالد و جستجو کند، بلکه لاشی و هیچ است. زیرا وقتی که انسانیت در درون آدمی مرد، قدرت از بیرون تنها نکبت و شوربختی او را افزون می‌کند. این برای امرالله صالح یک اعلان بود. با صدای بلند گفت من اینم. دیگر سر من از لحاظ انسانی حساب نکنید. درست است که از نگون بختی ما آدمکی مثل او برای تصدی معاونت ریاست جمهوری برخاسته است، اما سفلگی و رذالت در سیاست نیز متاع مشمئز کنندۀ است و دیر دوام نمی‌کند. آنکه در آزمون انسانیت ناکام است، در همه کار از جمله در سیاست خوار و زبون خواهد بود. این است داوری ما در بارۀ او. شاهکار او همین اندازه گیری حق با بینی است؛ عقدۀ چرکینی که تا زنده است چون طوق لعنت بر گردنش خواهد بود وبعد از مرگ نیز به میراث ماندگارش بدل خواهد شد. همه چیز این انتخابات فراموش می‌شود، اما داستان بینی پچوق هزاره در کنار «هزاره پست بد مذهب» تا دیرها به یادها خواهد ماند.

یادداشت سرور دانش در واکنش به توهین امرالله صالح به قوم هزاره از نگاه اصول معرفت شناسی، «سخن» آدمی انعکاس «ذهن» او است و ذهن آدمی، آیینه ای است که شناخت و برداشت او از «عین» و واقعیت های عینی و خارجی را نشان می دهد و این «شناخت» مبنای باور و عمل او خواهد بود. بر اساس این تسلسل معرفت شناسی می توان گفت که سخن آدمی محک تمام تصورات، افکار و عملکردهای افراد است؛ یعنی از سخن می توان تمام زوایای عیان و پنهان یک شخص را شناخت. به گفته امیرالبیان امام علی (ع): «المرء مخبوء تحت لسانه» و یا چنان که گفته اند: «از کوزه همان تراود که در او است». جامعه ما هنوز بیمار است. ادبیات ما سخیف است و این ادبیات سخیف هرچند در قالب فکاهی و شوخی هم باشد، نشان دهنده ذهن های بیمار است و ذهن های بیمار، رفتارهای غیر انسانی را در پی دارد. در دنیای مدرن امروز، بدترین اندیشه و بدترین رفتار، اندیشه و رفتار نژادگرایانه است. انسان های متمدن امروز خجالت می کشند از این که از رنگ، خون، نژاد، قیافه، چشم و بینی کسی یاد کنند، چه به عنوان یک فرد و چه به عنوان یک گروه قومی و نژادی. اما در افغانستان متأسفانه این نوع برخوردها حتی حالت فکاهی و ضرب المثل به خود گرفته و برای ریشخندی و خنداندن اهل مجلس حکایت می شود. در این میان هزاره ها همیشه مورد این نوع نفرت و کین ها و طعنه ها قرار گرفته اند و به همین جهت شهید وحدت ملی استاد مزاری از «جرم بودن هزاره» سخن می گفت و این که در این کشور، شعارها مذهبی و دینی ولی عملکردها نژادی و قومی است. اما حقیقت این است که هزاره امروز هزاره ای نیست که از این اهانت ها خود را حقیر احساس کند. زیرا می دانیم که رنگ و قیافه یک پدیده طبیعی و غیر اختیاری و به تعبیر قرآن برای «تعارف» و شناخت همدیگر است و نه مایه تفاخر و برتری و یا حقارت و نقص و همچنین حمال بودن و یا جوالی و سقا بودن و فقیر و نادار بودن، هم محصول شرایط تحمیل شده زمان است و گرنه هزاره امروز با همه فقر و محرومیت، بزرگترین دانشمندان، نویسندگان، پژوهشگران، هنرمندان و سیاستگران زن و مرد را به جامعه تحویل داده و مردم مدنی و پیشرو در عدالت خواهی و حقوق شهروندی و مخالف خشونت و افراطیت هستند. امروز هر فردی که به دیگران توهین کند، در حقیقت حقارت خود را به نمایش می گذارد و نشان می دهد که هنوز تحت تأثیر رسوبات جاهلیت است. اما به هر حال چنان که در گذشته ها هم مطرح کردیم حالا هم یکبار دیگر تأکید می کنیم که در کشور ما هر نوع تبعیض و نژادگرایی و برتری طلبی های قومی، نژادی، زبانی و جنسیتی باید جرم انگاری شود و قانون خاص منع تبعیض باید تدوین و تصویب گردد و به اجرا گذاشته شود. اما از نگاه سیاسی و اجتماعی من از همه هموطنان و از همه گروه های سیاسی و قومی، صمیمانه خواهش می کنم که بیایید به جای نمک پاشیدن بر زخم های همدیگر، مرهم همدیگر باشید. در شرایط حساس کشور، ما بیش از هر چیز دیگر به همدلی، وفاق و احترام به همدیگر نیاز داریم. تجربه های تلخ گذشته هم نشان داده که ما جز پذیرفتن همدیگر و احترام به حقوق یکدیگر، هیچ راه دیگری نداریم. از مردم هزاره مخصوصا روشنفکران و جوانان خواهش می کنم که مدارا و شکیبایی پیشه کنند و هرگز نظرهایی را که از سوی افراد ابراز می شود، نظر همه یک قوم یا یک گروه ندانند. خوشبختانه هزاره امروز هرگز نه به تقابل و تعارضات قومی و مذهبی فکر می کند و نه آن را به نفع خود و دیگران می داند. افغانستان واحد و ملت متحد و یکپارچه آرزوی همه ما است و در راه آن از هیچ تلاشی دریغ نمی کنیم. انتهای پیام

  • نخبگان و محصلین ولایت دایکندی
  • ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    این پایگاه: از طریق نقد منصفانه و تحلیل های علمی، روحیه حسابدهى و شفافیت را در حکومت محلی ولایت دایکندی تعقیب می نماید*** این پایگاه: تا حد توان انعکاس دهنده نابسامانیهای سیاسی و اداری در ولایت دایکندی می باشد *** این پایگاه: در جهت اداره سالم ومدیریت أثربخش در ولایت دایکندی می کوشد*** با آخرین گزارشات و تحلیل های خبری از ولایت دایکندی با ما باشید*** این پایگاه: پذیرای مقالات وتحلیل های خبری شما برای نشر در اینجا می باشد*** این پایگاه: پیشنهادات شما را در مورد عرضه خدمات بهتر خود به دیده قدر مینگرد.*** اطلاع رسانی شما، این سایت را به دیگران موجب امتنان و خرسندی است*** منتظر تماس و ارتباط علمی و فرهنگی شما می باشد*** راه ارتباطی شما به ما: adalat115@gmail.com