پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی

این پایگاه در حد توان انعکاس دهنده نابسامانیهای سیاسی و اداری در ولایت دایکندی می باشد و از طریق نشر حقایق، نقد منصفانه و تحلیل های علمی ، روحیه حسابدهى و مسئولیت پذیری را تعقیب می نماید

پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی

این پایگاه در حد توان انعکاس دهنده نابسامانیهای سیاسی و اداری در ولایت دایکندی می باشد و از طریق نشر حقایق، نقد منصفانه و تحلیل های علمی ، روحیه حسابدهى و مسئولیت پذیری را تعقیب می نماید

پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی

علی(ع) فرمود:« وَ اللهِ مَا یَنْتَفِعُ‏ بِهَذَا أُمَرَاؤُکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ فِی دُنْیَاکُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِی أُخْرَاکُمْ:
به خدا سوگند امیران شما از این کار (تملق و چاپلوسی) سودی نمی‌برند. شما خود را در دنیا به رنج و زحمت می‌اندازید و در آخرت به این کار، شقی و بدبخت می‌شوید». (نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت 37)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: َ احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَاب‏: بر روی‌ چـاپلوسان سـتایشگر خاک‌ بپاشید‌! (نهج‌ البلاغه ابن ابی الحدید ج 17 ص 45 )

اسلاید شو

اسلاید شو

محمدضیا والی ولایت دایکندی

اسلاید شو

معرفی اجمالی علما و شخصیت های دایکندی

اسلاید شو

--------------------
moisrex ------------------

اسلاید شو

معرفي سناتوران ولایت دایکندی

اسلاید شو

اسلاید شو

پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی از طریق نقد منصفانه و تحلیل های علمی خود روحیه حسابدهى و شفافیت را در حکومت محلی تعقیب می نماید*** این پایگاه تا حد توان انعکاس دهنده نابسامانیهای سیاسی و اداری درولایت دایکندی می باشد *** این پایگاه در جهت اداره سالم ومدیریت أثربخش در در ولایت دایکندی می کوشد*** با آخرین گزارشات و تحلیل های خبری ولایت دایکندی با ما باشید** منتظر تماس و ارتباط علمی و فرهنگی شما می باشیم*** راه ارتباطی ما:adalat115@gmal.com

ابزار ساخت متن های متحرک

معرفی اعضای شورای ولایتی ولایت دایکندی

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

اسلاید شو

آخرین نظرات

چیستی و چرایی عدم استقرار صلح در افغانستان

نخبگان و محصلین ولایت دایکندی | جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۶:۳۶ ب.ظ

مفهوم اندیشه صلح به مثابه زیست مسالمت آمیز، گرچه همواره یکی از دغدغه های اندیشه ها و مکاتب فلسفی و از آرمان های دیرینه جوامع بشری بوده است، اما امروزه به طورخاص، پس از قرن هفدهم بیش از پیش مورد توجه واقع شد. از طرف دو مفهوم جنگ و صلح، همزیستی مسالمت آمیز و توسل زور و خشونت مستقیم فیزیکی به عنوان یک زوج متضاد، از مهم ترین مفاهیم حیاتی نوع بشر و از موضوعات مهم حقوقی، سیاسی و فلسفی است. سطوح مختلف جنگ و صلح جامعۀ افغانستان، که در طول چهار دهه پسین به صورت مستقیم بر زیست...

زیست انسانی، حیات جمعی، نظام سیاسی- اجتماعی و اقتصادی کشور را ویران کرده و به کانون اصلی منازعه، جنگ، خشونت و ترورهای زنجیره ای تبدیل شده است، فارغ از منازعات سایرکشورها و رسیدن به اندیشۀ صلح پایدارنیست. بنابراین، چیستی و چرایی عدم استقرارصلح با گروه طالبان، در جامعۀ متکّثر و چند قومی-مذهبی جامعۀ افغانستان، باتوجه به چالش ها و تهدیدهایی داخلی و بیرونی، امکان منطقی و عقلانی تحقق صلح را اگرنگوییم به صفر می رساند، حد اقل این ادعا وجود دارد، که به حد امتناع رسانده است. مهم ترین چالش ها و تهدیدهای که فراروی صلح با گروه طالبان وجود دارند عبارتند از: عدم انسجام میان دولتمردان و سیاستمداران داخلی، فقدان گفتمان مشترک میان گروه طالبان و نظام سیاسی مستقر، عدم پذیرش ارزشها و دست آوردهای فعلی نظام سیاسی از سوی گروه طالبان پس از موافقت نامه بُن و در نهایت عدم پای بندی گروه طالبان به اصول عدالت در گفتمان استقرارصلح بین الافغانی و... از جمله موانع اصلی تحقق صلح با گروه طالبان است. بنابراین، برآیند و نتایج عملی و عینی هر یک ازچالش ها و تهدیدهای موجود، گفتمان تحقق صلح با گروه طالبان را به خطر انداخته و خسارت های جبران ناپذیر نیروهای انسانی و مالی و پیامدهای منفی آن بر مردم و دولت افغانستان تحمیل خواهد شد، زیرا گروه طالبان کمتر از استقرار امارت اسلامی و نفی نظام جمهوریت راضی نیست.

گفتار یکم: عدم انسجام دولتمردان و بازیگران سیاسی داخلی؛

به طورکلی، به رغم ارائه شدن طرح‌های گوناگون معطوف به صلح در چهار دهۀ اخیر از سوی بازیگران بین المللی و کارگزاران داخلی، تا کنون صلح واقعی و پایدار در این جامعه از قوه به فعل در نیامده و هم چنان به مثابۀ یک آرمان و در واقع به شکل یوتوپیای جامعۀ افغانی باقی مانده است. با آغاز روند جدید گفت‌و گوهای صلح با مأموریت زلمی خلیلزاد، برخی امیدواری ها و در عین حال، برخی بیم ها و نگرانی ها در جامعۀ افغانی به وجود آمد. تاکنون نشست ها و یا طرح نشست های گوناگون خارج از افغانستان (قطر، مسکو، جده، آلمان، جینوا، پاکستان و...) و دیدارهای دو جانبۀ مکرر زلمی خلیلزاد با طالبان، حکومت افغانستان و یا مقامات پاکستانی و سایر بازیگران دخیل در افغانستان به نتیجه ملموسی منتهی نشده است. (شفق خواتی،1398، 28) بنابراین، با شدت گرفتن نشست ها و نزدیک شدن به امضاء موافقت نامۀ آوردن صلح در افغانستان، میان ایالات متحده آمریکا با گروه طالبان و در نهایت در 29 فبریوری 2020 این موافقت نامۀ پروسۀ صلح با شتاب سیاسی و از سر ناگزیری در دوحه قطر به امضاء رسید، این در حالی است که انسجام داخلی و هماهنگی در میان دولتمردان و سیاستمداران داخلی به وجود نیامده است. از این منظر، اولین شرط اساسی و بنیادین برای تحقق صلح پایدار و واقعی درجامعۀ افغانی، ضرورت ایجاد اجماع سیاسی و کنار گذاشتن همۀ اختلاف نظرها می باشند، زیرا تا زمانی که سیاستمداران و دولتمردان داخلی، ارادۀ برای منافع کلان و بزرگ ملی و عبور از منافع شخصی، قومی، حزبی را در اولویت کاری خویش و گفتمان پروسۀ استقرارصلح قرار ندهد، تحقق صلح با گروه طالبان توهم و خیال بیش نخواهد بود. به عبارت دیگر، اولین شرط پیش نیاز صلح پایدار، همگرایی و هارمونی و اجماع میان حامیان نظام مستقر و اولین چالش صلح پایدار نیز فرهنگ فاسد سیاسی و منطق بیمار رقابت سیاسی در افغانستان است. عومل جامعه شناختی سیاسی، ویژگی های فرهنگی سیاسی افغانی و منطق رقابت سیاسی در این جامعه، چنان که همواره افغانها را زمین گیر ساخته است، اکنون نیز عامل اصلی در ماندگی این جامعه باید شمرده شود. پراکندگی و عدم انسجام و لجاجت میان بازیگران طیف غیر طالب(حکومت، رهبران سیاسی داخل یا خارج از حکومت و جریان ها و احزاب سیاسی) هیچ دورنمای روشن و امیدوار کننده‌ای را که ناظر به یک صلح پایدار و تأمین کنندۀ آرمان‌های دیرینۀ افغان‌ها باشد، نشان نمی دهد.

پیامد و نتایج منفی عدم انسجام میان بازیگران داخلی:

بنابراین، برآیند و محصول چنان گفت‌وگوهای پراکنده و غیر منسجم ازسوی سیاستمداران و دولتمردان داخلی، جهت تحقق صلح با گروه طالبان، به صورت طبیعی منتج به استنتاج نتیجه صلح پایدار و واقعی در جامعۀ افغانی نمی شد. زیرا شکاف عمیق به وجود آمده، میان حکومت و نظام سیاسی مستقر از یک طرف، از سوی دیگر طیف مقابل و به اصطلاح اپوزیسیون و مخالف حکومت برطبل واگرایی و حکومت موقت و عبوری می کوبیدند، این شقاق و دو دستگی میان بازیگران داخلی، درگفتمان پروسۀ صلح، جبهۀ گروه طالبان را تقویت و انسجام بخشیدند و اما درمقابل موضع حکومت و مردم افغانستان را در قبال استقرارصلح تضعیف کردند. و اما در این میان، تنها جبهۀ متحد، یک پارچه و هماهنگ، جبهۀ گروه طالبان و پاکستان است که از این عدم انسجام بازیگران داخلی نفع کامل برده است. با تداوم روند جاری، مطمئناً طالبان و پاکستان برندۀ این میدان و ایالات متحده، حکومت، مردم و رهبران سیاسی غیر طالب افغانستان بازنده خواهند بود. پس از مأموریت اخیر زلمی خلیلزاد، چنان که بسیاری از کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ بین المللی با محوریت منافع خود به سفرۀ صلح دست دراز نموده اند، برخی بازیگران سیاسی داخلی و تعدادی از هواداران شان نیز با محور قرار دادن منافع زودگذر سیاسی شخصی و جناحی خود، به جای تحکیم موضع دولت و مردم و پاسبانی از حقوق اساسی شهروندان، به سخن گویان گروه طالبان تبدیل شدند. (شفق خواتی،1398، 32)

گفتار دوم: فقدان گفتمان مشترک جهت استقرارصلح؛

یکی از مهم ترین مؤلفه ها و شاخصه ها در هرگفتمانی، زبان مشترک، درک و فهم مشترک برای تحلیل و ارزیابی موضوع واحد و ارائه طرح مشخص جهت رفع آن می باشد، بنابراین، استقرارصلح با طالبان به عنوان کانونی ترین موضوع، نیازمند الزامات و فهم مشترک از مفروضات اصلی و بنیادین تحقق صلح در جامعۀ افغانی است. و اما آنچه که در گفت‌وگوهای پروسۀ تحقق صلح با طالبان، مورد تغافل و نادیده گرفته شده اند، فهم و زبان مشترک از گفتمان استقرارصلح است، یعنی زیاده خواهی و قدرت طلبی طالبان باعث شده است، حتی برداشت و قرائت واحد از گفت وگوهای صلح برای زیست مسالمت انسانی و پرهیز از هرگونه اقدام خشونت آمیز از سوی طالبان به وجود آیند. بنابراین، در همۀ نشست‌ها و گفت‌وگوهای پروسۀ صلح، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، دو جانبه و چند جانبه زلمی خلیلزاد و سایر مقامات خارجی و داخلی افغانستان با گروه طالبان، که در ادوارمختلف صورت گرفته اند، تاهنوز «قدر مشترک تحت عنوان تحقق صلح واقعی» در جامعه به وجود نیامده است. و اما صرفاً موافقت‌نامه ها و پیمان‌نامه های عجولانه و سیاسی«صلح مقطعی و زود گذر» و فاقد هرگونه الزامات حقوقی و تعهد سیاسی و اخلاقی، نسبت به تحقق صلح با گروه طالبان بوده اند، بنابراین، فقدان گفتمان مشترک در جهت استقرارصلح، به عنوان رنج بی پایان و درد بی درمان و آرزوی دیرینه در جامعۀ و شهروندان این سرزمین جای خوش کرده و برزندگی جمعی این جغرافیا سایه افکنده است. با توجه به فقدان گفتمان مشترک از تعریف صلح، اهداف استقرارصلح و درنهایت رسیدن به صلح عادلانه و جامعۀ عاری از خشونت و یافتن تعریف مشخص از جنگ و صلح و گسترۀ قلمرو آن، الزاماً باید به حداقلی از نقطه مشترک دست یافت و آن اینکه تعریف و برداشت خویش را از صلح ارائه نماید و به طور کلی، امروزه، در قاموس سیاسی، سه تعبیر از صلح، مطرح است:

1- صلح در مقابل جنگ، یا صلح به معنای نبود جنگ که تعریف سلبی و حداقلی است. در این تعریف، صلح مکانیسم و ابزاری است سازنده که می تواند به حل منازعات کمک نماید. به بیان دیکر دیپلماسی و گفت‌وگوی سازنده با در نظر گرفتن حقوق طرفین تنها طریق دستیابی به برقراری صلح و ثبات و امنیت جهانی است.

2- صلح به معنای وجود امنیت و آرامش یا «حالتی است که در آن مسأله تهدید بالقوه و بالفعل نیز وجود ندارد، این تعریف از صلح مثبت و حداکثری است.

3- صلح به معنای نفی زور و خشونت برای رسیدن به امنیت، که این معنا از صلح، حد واسطی میان دو معنای قبلی است. و اما در بعد سیاسی، صلح غالباً به معنای وجود آرامش و امنیت و فقدان جنگ و تهدید است. در اصطلاح فلسفی، صلح مفهومی فراگیرتر دارد و به معنای وجود تعامل و تفاهم و نه تقابل یا اختلاف و نیز تعادل بیرونی و درونی آمده است، مفهوم صلح، اساساً یکی از مفاهیم مهم فلسفی است. (جمشیدی،1396، 5)

چیستی صلح در نگرش حکمی فارابی و نسبت آن با صلح افغانی؛

در نگرش فارابی، اساساً صلح تنها فقدان جنگ و نزاع به معنای متعارف آن نیست یعنی مفهوم سلبی یا سنتی ندارد. بلکه در این دیدگاه، صلح همانا، وجود آرامش مبتنی بر اعتدال و عدالت در درون آدمی یعنی در نفس و در جامعه است. بر مبنای چنین نگرشی است که در فلسفه فارابی مدینه فاضله که مبتنی بر اعتدال و عدل است و حکمت است، مدینه مسالمت یا مدینه صلح نامیده می شود. بنابراین، محور فلسفه سیاسی مؤسس حکمت سیاسی اسلامی ابونصر محمد فارابی را فضیلت و آراء فاضله تشکیل می دهد که نقطه کانونی آن سعادت است. در چنین نگرشی منشأ و اساس اولیه صلح در درون آدمی است و لذا تا در وجود افراد صلح تحقق نیابد امکان تحقق آن در جامعه اگر ناممکن نباشد بسیار بعید است. بنابراین، صلح نه امری بیرونی و برساخته و حاصل قرارداد که قبل از آن امری درونی و با اراده و قوای انسانی قابلیت تحقق می یابد.(جمشیدی،1386 ،13) تحلیل و ماهیت تحقق صلح از این منظر، فقدان یا عدم گفتمان مشترک میان طیف های درگیر جنگ، منازعه و خشونت در جامعۀ افغانی را بیش از پیش آشکار می کند و آن اینکه هنوز طرف‌های «جنگ و صلح» گروه طالبان و حکومت افغانستان، در مرحلۀ اولیۀ از صلح و آشتی درونی نرسیده است. بنابراین، راه دشوار دستیابی به صلح پایدار در جامعۀ افغانی، مستلزم تحقق صلح درونی و کنار گذاشتن، هر گونه اقدامات خشونت آمیز و مرگبار می باشند، در حالیکه در طیف های مختلف طالبان تصور از صلح به وجود نیامده است، زیرا طالبان بعد از امضاء موافقت نامۀ قطر، هیچ گونه الزامات و تعهد حقوقی و سیاسی آن موافقت نامه را رعایت نکرده و حملات زنجیرۀ تروریستی و انتحاری خویش را قطع نکرده اند، اما به لحاظ عقلی و منطقی امکان تحقق صلح را دشوار ساخته و به حد امتناع رسانده است.

جمع بندی و نتیجه گیری؛

تأمین صلح، امنیت و ثبات سیاسی، یکی مهم ترین معیارهای زیست جمعی در افق و حیات سیاسی-اجتماعی یک کشور، جزء الزامات و ضرورت انکار ناپذیر از وظایف دولت می باشد و تحقق آن در تأسیس نظام سیاسی مدرن برآمده از آراء و خواست و ارادۀ شهروندان با حفظ همۀ ارزش‌ها در یک اجتماع سیاسی قابل حصول‌ است. بنابراین، استقرارصلح، امنیت و تأمین حقوق اساسی همۀ شهروندان، بسته و همزاد در جامعۀ دموکراتیک و مردم سالار، یکی نیازهای بنیادین و آرزوی دیرینۀ همۀ ملت‌ها در قالب نظام سیاسی عادلانه و مبتنی بر عقلانیت و مشارکت سیاسی قابل تحقق و دست یافتنی است. اما بدون تردید، صلح یک ضرورت انکارناپذیر و نیاز جدی و مبرم جامعۀ افغانی است، اما با توجه به روندهای جاری در عرصۀ داخلی و روابط خارجی کشور و با عنایت به رویکرد شرکای بین المللی افغانستان در سال های پسین و به خصوص یک سال اخیر، روند جاری معطوف به گفت‌وگوهای صلح، امیدوارکننده به نظر نمی رسد. زیرا فقدان اجماع و همگرایی در میان طیف سیاسی افغانستان که برخاسته از فرهنگ سیاسی فاسد و منطق بیمار رقابت سیاسی در جامعۀ افغانی است. این بیماری، ریشه های عمیق جامعه شناختی دارد و برآمده از دل عقلانیت قبیله‌ای و نقش قومیت در سیاست افغانی، فزون طلبی و بهره جویی و فرصت طلبی اغلب رهبران سیاسی افغانستان است. از سوی دیگر، فقدان گفتمان ملی و زبان مشترک از تعریف صلح و تحقق اهداف دستیابی به صلح پایدار و واقعی، به مثابۀ یک ضرورت عقلانی و الزامات حقوقی و تعهد سیاسی- اجتماعی، در میان گروه طالبان و دولتمردان و سیاستمداران داخلی، به معنای واقعی کلمه شکل نگرفته است، تا از رهگذر آن منتج به استنتاج صلح در جامعۀ افغانی شود. منازعۀ شدید گفتمانی میان نظام مستقر و نوع خاص اسلام سیاسی در قالب گفتمان طالبانیسم که هرکدام دال‌های مرکزی و عناصر کاملاً متضاد هستند و تحلیل رفتن و ذوب شدن هرکدام از این گفتمان‌ها در دیگری، به سادگی امکان پذیر نیست. در مجموع، با توجه به روند جاری و خصوصیت فرهنگ سیاسی، منازعات هویتی، منطق سیاسی حاکم بر رفتار حکومتیان و اپوزیسیون و رویکرد شروکای بین المللی و رقابت های عوامل بیرونی، صلح در افغانستان هنوز یک سراب بیش نخواهد بود. بنابراین، با تحلیل و ارزیابی پراکندگی و عدم انسجام و فقدان گفتمان مشترک میان بازیگران داخلی و گروه طالبان از گفت‌وگوهای تحقق صلح، با توجه به روند جاری، بحران جامعه تداوم خواهد یافت و جنگ، منازعه و خشونت به عنوان همراه همیشگی جامعۀ افغانی، پابرجا خواهد بود و بزودی سایۀ سنگین خود را از زندگی و حیات جمعی افغان‌ها بر نخواهد چید.

دوشنبه ۹ سرطان ۱۳۹۹ - مصطفی شفیق

چیستی و چرایی عدم استقرار صلح در افغانستان

منبع: روزنامه افغانستان

  • نخبگان و محصلین ولایت دایکندی

خبرهای تحلیلی افغانستان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
این پایگاه: از طریق نقد منصفانه و تحلیل های علمی، روحیه حسابدهى و شفافیت را در حکومت محلی ولایت دایکندی تعقیب می نماید*** این پایگاه: تا حد توان انعکاس دهنده نابسامانیهای سیاسی و اداری در ولایت دایکندی می باشد *** این پایگاه: در جهت اداره سالم ومدیریت أثربخش در ولایت دایکندی می کوشد*** با آخرین گزارشات و تحلیل های خبری از ولایت دایکندی با ما باشید*** این پایگاه: پذیرای مقالات وتحلیل های خبری شما برای نشر در اینجا می باشد*** این پایگاه: پیشنهادات شما را در مورد عرضه خدمات بهتر خود به دیده قدر مینگرد.*** اطلاع رسانی شما، این سایت را به دیگران موجب امتنان و خرسندی است*** منتظر تماس و ارتباط علمی و فرهنگی شما می باشد*** راه ارتباطی شما به ما: adalat115@gmail.com