افغانستان در تحولات نظامی سال گذشته
اگر به ساختار هرمی آمار خشونت ها و حملات تروریستی در طول 9 سال گذشته دقت شود، روشن خواهد شد که گراف خشونت ها و حملات تروریستی...
افغانستان در تحولات نظامی سال گذشته
محمد اسحاق فیاض
اگر به ساختار هرمی آمار خشونت ها و حملات تروریستی در طول 9 سال گذشته دقت شود، روشن خواهد شد که گراف خشونت ها و حملات تروریستی و تلفات افراد بیگناه و غیرنظامی هرسال بالاتر و بالاتر می رود. سال گذشته نیر برساس آمارهایی که از سوی نهادهای بین المللی و حقوق بشری ارایه گردید، نیزات خشونت ها در سال گذشته نسبت به سال های قبل افزایش داشت.
اما این که آیا میزان عملیات های نظامی توسط ناتو و نیروهای اردوی ملی نیز افزایش داشت، هنوز سخت است که در این باره قضاوت کرد، زیرا چنانچه خواهد امد عملیاتهایی که برای سرکوب طالبان روی دست گرفته می شد معمولا با تاخیر و چالش های زیادی مواجه می گردید، درحالی که طالبان به خوبی در سال گذشته توانستند دایر عملیاتی خود را در شمال کشور گسترش بدهند و شمال را ناامن تر از گذشته بسازند.
باتوجه به این پیش درامد اکنون تحولات نظامی را به تحلیل می گیریم:
1- عملیات نافرجام امید در قندهار
عملیات مارجه در ولایت هلمند در اواخر سال 1388 و موفقیت نیروهای ناتو و افغان در تصرف و حفظ مناطق آزاد شده از چنگال طالبان این امید واری را به وجود آورد که با افزایش نیروهای ناتو در افغانستان سال جدید( 1389) سال عملیات های منظم ناتو و افغان علیه طالبان خواهد بود و امسال بجای آن که طالبان حملات خود را تشدید نمایند، این ناتو و قوت های افغان است که عملیات های منظم خود را برای بازپس گیری مناطق تحت کنترول طالبان تشدید می کنند.
طرح عملیات امید در ولایت قندهار قبل از شروع سال روی دست گرفته شده بود و قرار شده بود که با گرم شدن هوا فشار بالای طالبان از ولایت قندهار اغاز گردد.
عملیات قندهار تحت نام عملیات امید قبل از ان که شروع شود، در باره آن تفسیر ها و تحلیل های سیاسی و نظامی زیادی شد وشاید هیچ عملیات نظامیی در افغانستان تا این اندازه مورد ارزیابی و تجزیه و تجلیل قرار نگرفته باشد، اما با همه این تحلیل ها و تفسیر ها این عملیات چندین ماه به تاخیر افتاد و در دایرهای از ابهام و تردید در طول سال گذشته فرورفت و هنوز هم روشن نگردید که این عملیات اصلا دستآوردی داشت یا خیر؟
هنوزهم دلیل روشنی برای تاخیر در عملیات امید ارایه نگردیده است در حالی که غربی ها تاکید داشتند با ادامه عملیاتهایی مانند مارجه مناطق وسیعی را از چنگ طالبان بیرون خواهد اورد، اما شاید یکی از دلایلی که عملیات را به تاخیر انداختند و حتی به صورت جدی شروع نکردند، این بود که ناتو هنوز هم به این اطمینان کامل نرسیده بودند که نیروهای افغان این مناطق را پس از آزادی حفظ می توانند.
عامل دیگر مخالفت های سران و قبال قندهار در برابر این عملیات ها بود، برای آن که یزرگان قندهار را متقاعد نماید مقامات بلند پاریه دولتی و خارجی از جمله حامد کرزی بارها به قندهار سفر کردند. پس از دوماه تاخیر عملیات امید حامد کرزى در 23 جوزا به ولایت قندهار سفر کرد. وی را در این سفر جنرال استنلى مک کریستال قوماندان عمومى وقت نیروهاى ناتو در کشور، فاروق وردک وزیر معارف، جنرال عبدالرحیم وردک، وزیر دفاع ملى، شمارى از اعضاى پارلمان و برخى از مسئولین بلندپایه دیگر همراهى می کردند. این سفر که دومین سفر رئیس جمهور به ولایت جنوبی قندهار طی دوماه گذشته بود تا زمینه برای عملیات امید فراهم سازند. حامد کرزى با اشاره به حمله بر مراسم عروسى در ولسوالى ارغنداب گفت دیگر کشته شدن مردم ملکى قابل تحمل نیست.هر روز در قندهار آتش شعله ور است.
با ان که کرزی مردم قندهار به همکاری و شرکت در نیروهای مسلح و مقابله با طالبان دعوت کرد، ولی سفراو و دیگر مقامات هرگز زمینه را برای انجام عملیات امید آماده ساخته نتوانست. ادامه خشونت ها و حضور گسترده طالبان این ولایت را به یک کابوس تبدیل کرد.
ازآغاز سال جاری شمسی (1389) هزاران نیروی تازه نفس خارجی به تدریج وارد این ولایت گردیند و در مناطق مختلف آن پایگاههای مستحکم و بتنی برای خود شان ساختند. اما با همه این تلاش ها امنیت در ولایت قندهار هیچ گاه بهبود نیافت.
برخی از کارشناسان نظامی حتی ولایت قندهار را به فلوجه عراق تشیبه کردهند. فلوجه منطقه کوچکی در ولایت الانبار بود که در واقع مرکز خشونت ها در عراق بشمار می رفت و در آن هزاران نظامی خارجی و عراقی به قتل رسید و نیز مرکزی بود برای حملات انتحاری و ترورهای خونباری که عراق در سال های گذشته گرفتارآن بود.
سرانجام پس از 6 ماه انتظار و تحلیل ها و تفسیرهای فراوان و سفرهای متعدد مقامات و کار شناسان نظامی و سیاسی، عملیات مقدماتی عملیات قندهار به نام" امید" درمیزان آغازگردید.
وزارت دفاع ملی از آغاز مرحله تازه یک عملیات در قندهار خبرداد و اعلام کرد که این عملیات در یکی از ولسوالی های این ولایت پایان یافته، اما در بخش های دیگر این ولایت ادامه دارد. سخنگوی وزارت دفاع ملی می افزاید که هرچند عملیات قندهار زمانگیر است اما دستاوردهای چشمگیری خواهد داشت.
تنها دستآورد این عملیات تصرف منطقه کوچکی به نام ماله جات بود. روزنامه اینترنشنال تریبون در تفسیری در مورد این عملیات نوشت که دو هفته پیش در دامنه های شهر قندهار(ماله جات) پرچم سفید طالبان به چشم می خورد، اما اکنون پرچم حکومت افغانستان بلند شده است. در عملیات قندهار نسبت به عملیات های پیشین بیشتر به حساسیت های مردم افغانستان توجه شده است. روزنامه از زبان یک افسر آمریکائی نوشت که سه روز پس از عملیات در ماله جات به کسانی که خانه هایشان ویران شده است 20هزار دلار داده شده است. امریکا و دیگر همپیمانانش در ناتو با هزینه زیاد و طرح گسترده و سنگین این عملیات را شروع کرده است، اکنون بیش از شش ماه است که این عملیات ادامه دارد و ناکنون این عملیات از حالت مقدماتی خود خارج نشده و تنها دستآوردش فقط آزادی منطقه ماله جات بود.
هرچند بعد ها ناتو اسم این عملیات را نیز تغییر داد و آن را« اژدها» گذاشت، اما این اژدها در قندهار چنان خاموش گشت و از غرش و حرکت باز ماند که به مرور زمان خود به فراموشی سپرده شد و در دایره عملیات مقدماتی خاموش گشت و یا به قول یکی از فرماندهان غربی چنان با صبر و حوصله این عملیات را ادامه داد که ر انجام خود شان را خواب برد و زمستان فرارسید و همه را در خواب خرگوشی فروبرد.
اما اکنون ایا بازهم در سال جدید عملیاتی در این ولایت صورت خواهد گرفت روشن نیست.
2- بزکشی های برگ متال
برگ متال یک ولسوالی کوچک مرزی و کوهستانی در ولایت نورستان است. این منطقه به دلیل همرز بودن با مناطق قبایلی ازاد پاکستان که مرکز اصلی القاعده و طالبان به شمار می رود و نیز کوهستانی بودن این منطقه بارها میان طالبان و نیورهای دولتی دست بدست شده است. هرچند در سال هیا پیش نیز برگمتال چنین سر نوشتی داشت، اما در سال گذشته برگ متال به پاشنه آشیل دولت و نیروهای خارجی تبدیل گردید و چند بار بدست طالبان افتاد.
تنها در سال گدشته دوبار این ولسوالی به تصرف کامل طالبان در آمد و نیروهای خارجی و دولتی این ولسوالی را به طور کامل تخلیه کردند و چندین بار دیگر طالبان این منطقه را تا سرحد تصرف و اشغال و تصرف کامل، بدست خود رساندند.
آنچه در این عملیات ها مهم بود این است که نیروهای طالبان به آسانی و در قالب گروهها و دسته های مختلف به راحتی از داخل پاکستان وارد افغانستان می گردند و با قتدار کامل بخش های وسیعی یک ولسوالی را به تصرف خود در می آورند و تا هنوز هیچ راه حلی را برای برون رفت از این مشکل نیروهای ناتو و دولتی در این منطقه پیدا کرده نتوانسته اند و نیروهای خارجی و دولتی هرازگاهی در سایه فشارهای حملات طالبان مجبور به ترک این منطقه می گردند.
نیروهای دولتی در سال 2009 نیز از برگ متال عقب نشینی تاکتیکی کرده بودند و سال گذشته نیز دوبار چنین کردند و برای سومین بار یک بار به مدت کوتاهی عقب نشستند دو باره این منطقه را از چنگ طالبان باز پس گرفتند. دولت و نیروهای ناتو به ناچار در توجیه این گونه عقب نشینی ها ان را عقب نشینی تاکتیکی خواندند.
3- گسترش نا امنی ها در شمال کشور
شمال کشور طی سال های گذشته از مناطق امن کشور به شمار می رفت و نیروهای آلمانی که از سال 2002 بدین سود در شمال کشور مستقر شده بودند تنها نیروهای بودند که با طالبان در گیر نبودند، اما بیش ازدوسال است که شمال کشور ناامن گردیده و گروه طالبان به راحتی در برخی از ولایات شمال نفوذ یافته و پایگاههای دایمی ایجاد کرده است، اما تصور نمی رفت نفوذ طالبان در سال گذشته تا این حد در شمال گسترده و خونین باشد، درسال گذشته نیروهای آلمانی نیز طعم مرگ را در شمال چشیدند و با طالبان در گیری خونین پیدا کردند. در ماه اپریل یا جوزای سال گذشته در یک حمله موشکی 4 تن از نیروهای آلمانی در ولایت بغلان کشته شدند، کشته شدن این نیروها و نیز کشته شدن سه تن دیگر از این نیروهای در هفته های بعد تعداد تلفات نیروهای آلمانی را طی یک ماه به 7 تن رساند که شوک بزرگی برای این نیروها بود.
خونین ترین حمله تروریستی سال گذشته در شمال در و لایت تخار صورت گرفت، ولایت تخار یکی از ولایت هایی بود که هیچ گونه زمینه نفوذ برای طالبان نیست و سالهای مرکز اقتدار و حاکمیت شورای نظار در دوران جهاد و مقاومت بود و بعد از آن نیز از امن ترین ولایت های شمال به شمار می رفت. اما حادثه تروریستی خونین شهرطالقان در پاییز سال گذشته در میان نماز گذاران و کشته شدن والی ولایت قندوز و کشته شدن نزدیک به 20 نفر زنگ خطر جدی برای دولت مداران در شمال کشوربود که دستهای پیدا و پنهان تروریسم به تمام نیرو تلاش دارند تا شمال را به آشوب بکشند.
ولایت قندوز را باید مرکز خشونت ها درشمال نامید، نفوذ گسترده طالبان در ولایت سبب گردیده است که تمامی طرح های تروریستی در این ولایت سازمان دهی گردد. این ولایت که در زمان مقاومت نیز تنها جای فرار برای طالبان بود و بعدها به مکانی برای تقویت وحملات تروریستی،برای طالبان از اهمیت ویژه ای در شمال کشور برخور دار است.
به همین دلیل کسانی که در این ولایت حاکم اند، باید سخت شرایط را در برابر حملات تروریستی طالبان تحمل کنند. محمد عمر والی قندوز در نماز جمعه تخار شهیدگردید، یکی از کسانی بود که در برابر طالبان سرسختی نشان می داد و سر انجام اورا از پای در آوردند. به دنبال آن قوماندان امنیه این ولایت جنرال سید خیلی را نیز چند هفته پیش در هفته های پایانی سال در کابل ترور و به شهادت رساندند تا دایره خشونت ها در شمال تکمیل تر گردد.
براساس گزارش های موثق شبه نظامیان گروه طالبان و همچنین اعضای شبکه القاعده، که بسیاری از آنان از ستیزه جویان ازبک تبار و چچنی هستند، در مناطق شمال افغانستان نفوذ کرده اند. جنرال جوزف بلاتس، سخنگوی آیساف، خرابی اوضاع در شمال کشور را در همان زمان تایید کرد گفت، براثر عملیاتهای نظامی قوای بینالمللی و افغان علیه طالبان در نقاط ناامن افغانستان به خصوص جنوب صورت می گیرد، طالبان به ولایاتی در مناطق شمال نقل مکان میکنند. او همچنان عبور افراد جنبش اسلامی ازبکستان را به داخل افغانستان یکی دیگر از دلایل گسترش ناامنی ها در ولایات شمال م دانست. او گفت: «متاسفانه وضعیت امنیتی رو به خرابی است، این درست است، من سه دلیل را میبینم. یکی این که طالبان بعد از حملات ما بر ضد آنها در سایر مناطق به شمال میروند. مثلاً در قندهار و هلمند و سایر مناطق شرق افغانستان. دلیل دوم عبور شورشیان جنبش اسلامی ازبکستان از مرز است. و حقیقت دیگر این است که ما برای سالهای زیادی عساکر کافی در شمال افغانستان نداشتیم.»
به دنبال گسترش خشونت ها در شمال در شش ماه گذشته نیروهای اردوی ملی و نیروهای ناتو عملیات های کوچک متعددی در ولایت مختلف شمال به راه انداخته شد واین عملیات ها سبب تضعیف نسبی فعالیت های طالبان در شمال گردید، اما اگر توجهی جدی به شمال نگردد ممکن است در سال جاری طالبان حوادث خونبار تری را در شمال خلق کند.
4- افزایش تلفات نیروهای خارجی
سال گذشته هم برای نیروهای خارجی و هم برای نیروهای داخلی سال خونینی بود، براساس آماری که خود ناتو اعلام کرده است تنها در سال 2010 تلفات نیروهای ناتو711 تن بوده است و طی سه ماه اخر سال نیر دهها نظامی ناتو در افغانستان کشته شده اند.
هم چنین تنها حدود 1300 تن از نیروهای پولیس در سال گذشته جان خود را از دست داه اند و تلفات نیروهای اردوی ملی نیز تقریبا به همین میزان بوده است. باتوجه به این آمارها این نتیجه بدست می اید که سال گذشته نسبت به همه سال های قبل خونین ترین سال بوده است.
این که چرا تلفات نیروهای خارجی در افغانستان افزایش یافته است، یکی از دلایل اش افزایش نیروهای خارجی در افغانستان و دیگر تغییر شیوه های عملیاتی طالبان است، نیروهای طالبان با جنگ و گریز از نبرد مستقیم با نیروهای خارجی شیوه مین گذاری و کمین را در پیش گرفتند. آنان در زمینه مین گذاری مهارت های زیادی را کسب کردند طوری بیشترین تلفات نیروهای خارجی در مین گذاری ها و کمین ها بوده است که آنان را از پای در اورده است.
5- افزایش حملات انتحاری
حملات انتحاری یکی از مهم ترین روشی تروریستی است که گروه طالبان در پیش گرفته اند. بعد از مین گذاری های کنار جاده ای حملات انتحاری دومین روشی است که گروه طالبان حریفان خود را از پای در می آورند، اما در این میان بیشترین تلفات را افراد ملکی و غیر نظامی بینند و گروه طالبان بدون توجه به کشته شدن افراد بیگناه دست به حملات تروریستی می زنند. به همین دلیل با افزایش حملات انتحاری طالبان، آمار کشته های غیر نظامی نیز افزایش یافته است، نهاد غیردولتی دیده بان حقوق بشر افغانستان در گزارش سالانه خود درباره قربانیان غیرنظامی جنگ افغانستان در سال 2010 نوشته است که حدود دو سوم این کشتارها به دست گروههای افراطی صورت گرفته است در حالی که نیروهای بینالمللی مسئول 21 درصد و نیروهای دولتی افغانستان و دیگر نیروهای نظامی وابسته به آنها مسئول 12 درصد این قتلها بودهاند. این نهاد اعلام کرده است درگیریهای افغانستان در سال 2010 در مجموع باعث کشته شدن حدود 2400 تن و زخمی شدن 3200 تن از غیرنظامیان شده است.
مهم ترین حملات تررویستی انتحاری در سال گذشته، بالای جرگه مشورتی صلح در کابل بود و نیز دو حمله خونین انتحاری در شهر نو کابل و به دنبال آن حمله انتحاری تخار که به کشته شدن والی قندوز منجر گردید و نیز حمله انتحاری گروهی به کابل بانک در جلال آباد، بود.
6- تغییردر فرماندهی نظامی امریکا در افغانستان
در سال گذشته در ماه جولای 2010در حالی که جنرال مک کریستال در برنامه های نظامی خود موفق بود و کارشناسان نظامی امید وار بودند کارهای مثبتی که او در عراق انجام داده بود، در افغانستان نیز انجام داده بتواند، این فرمانده نامدار که فرماندهی ناتو و نیروهای امریکایی را نیز به عهده داشت، ناگهانی تغییر یافت و جای او را جنرال پترائوس گرفت.
جنرال مک کریستال در ماه می سال 2009 جای جنرال دیوید مک کیرنان را گرفت و از ارشد ترین مقام نظامی آمریکا در افغانستان بود. اما مدت زیادی از آغاز به کار او درافغانستان سپری نشده بود که او متوجه شد بدست آوردن "پیروزی" و تکرار "تجربه موفقیت آمیز" عراق در شرایط پیچیده افغانستان، کار آسانی نیست. بلافاصله در آگست سال 2009، خواستار توجه بیشتر کاخ سفید به جنگ افغانستان شد و تاکید کرد که پیروزی در افغانستان بدون اختصاص دادن نیرو و هزینه بیشتر، امکان پذیر نخواهد بود.
او از باراک اوباما خواست تا ظرف دوازده ماه دیگر، نیروی اضافی در اختیار ماموریت افغانستان قرار دهد، درخواستی که پس از موشکافی های زیاد، از سوی رئیس جمهور اوباما پذیرفته شد و قرار شد بیش از سی هزار سرباز تازه نفس آمریکایی به افغانستان فرستاده شود.
اما همین درخواست در عین حالی که از سوی اوباما پذیرفته شد، سبب یکسری اختلاف و صدیت میان برخی از مقامات سیاسی و نظامی امریکا گردید و واکنش آن در یک مصاحبه بروز داده شد و دود آن سر انجام چشم جنرال مک کریستال را کور کرد.
عامل اصلی برکناری و نارضایتی کاخ سفید از او مصاحبه ای بود که او در مجله "رولینگ استون" انجام داده بود و در آن گفته بود که احساس می کند سفیر آمریکا در کابل در جریان مباحثات سال 2009 در کاخ سفید در مورد درخواست افزایش نیرو به او "خیانت" کرده است. به نظراو آقای آیکنبری از یک یادداشت نشت کرده داخلی که عقلانی بودن درخواست افزایش نیرو را زیر سئوال می برد، برای محافظت از خود در برابر انتقادهای آتی در صورت شکست ماموریتش استفاده کرده است. فرمانده نیروهای آمریکایی همچنین در پاسخ به سئوالی در باره معاون رئیس جمهوری او را به تمسخر گرفت وگفت: سئوالتان درباره معاون رئیس جمهور آقای بایدن است؟ او کی هست؟".
هرچند جنرال مک کریستال از سخنان خود پوزش خواسته است، اما مقامات امریکایی ازاین سخنان به شدت خشم گین شد و او را به امریکا خواست.
اما اوباماعلی رغم ندامت نامه جنرال مک کریستال از سخنانش بازهم تصمیم گرفت که جنرال مک کریستال را از سمتش برکنار کند و شخص دیگری را جانشین وی سازد.
7- تعیین جدول زمانبندی خروج نیروهای خارجی از افغانستان
نشست سالانه سران ناتو طی 9 سال گذشته از اهمیت زیادی برخور دار بوده است زیرا مهم ترین تصمیمات و استراتژی در مورد جنگ در افغانستان و استراتژی مبارزه با تروریسم در این اجلاس اتخاذ می گردد، نشست سالانه سال گذشته سران ناتو در لیسبون پرتقال نسبت به 9 سال گذشته مهم تر بود زیرا برای اولین در این اجلاس موضوع زمان بندی خروج نیروهای خارجی از افغانستان مطرح می گردید و به همین منظور حامد کرزی نیز در اجلاس شرکت کرد.
برای اولین بار جنرال پترائوس جدول زمانبندی خروج ناتو از افغانستان را مطرح می کند
جنرال دیوید پترائوس قوماندان ارشد نظامیان خارجی در افغانستان در نشست سران ناتو در لیسبون که در 19 نوامبر 2010 برگزار شد، جدول زمانبندی را برای خروج تدریجی نیروهای خارجی از افغانستان و واگذاری امور امنیتی کشور به نیروهای امنیتی افغانی را ارایه داد.
بر اساس این جدول که با دو رنگ خاکستری و سبز تنظیم شده است، زمان واگذاری اداره کامل امور مناطق مختلف افغانستان به نیروهای امنیتی افغان مشخص شده است.
رنگ خاکستری در این جدول بیانگر مناطق پر تنش و ناآرام است که به گفته جنرال پترائوس زمان خروج نظامیان امریکایی از آنها تا 2 سال آینده امکانپذیر است. ولایات هلمند، قندهار و اورزگان در جنوب و ولایت کنر در شرق افغانستان در زمره ولایات ناآرام و متشنج قرار دارد.
رنگ سبز بیانگر مناطق آرام و نسبتا باثبات است که بر اساس این جدول، زمان انتقال کنترول این مناطق به افغانها در بهار همین سال صورت میگیرد.
براساس این طرح خروج نیروهای نظامی امریکا و دیگر نظامیان ناتو از ماه جولای سال 2011 آغاز می گردد و تا پایان سال 2014 تکمیل خواهد شد.
اکنون با آغاز سال جدید خورشیدی مناطقی که باید نیروهای خارجی از آن خارج شده و نیروهای بومی افغانی امنیت ان را بردوش گیرد، توسط حامد کرزی مشخص شده است.
8- تقویت اردوی ملی و پولیس
با توجه به برنامه خروج نیروهای خارجی از افغانستان تا سال 2014 اکنون تنها نقطه اتکای دولت افغانستان و نیز کشور های غربی روی نیروهای امنیتی افغانستان است که در طول 9 سال گذشت رشد و توانایی نسبی یافته اما از قدرت و اعتماد لازم برخور دار نشده است. تاکنون امریکا و دیگر کشورهای غربی بیش از 20 میلیارد دالر را برای تقویت اردوی ملی به مصرف رسانده است و قرار است برای رشد و ارتقای ظرفیت اردوی ملی 20 میلیارد دیگر را نیز به مصرف برساند.
باتوجه به آماری که وزارت دفاع افغانستان داده است تعداد نیروهای اردوی ملی افغانستان به سرحد 134000 نفر رسیده است. جنرال عبدالرحیم وردک وزیر دفاع می گوید، وزارت دفاع ملی توانست در راستای ایفای وظیفه توسط اردوی ملی توجه جامعه جهانی را جلب نماید.
او سطح اکمال افسران اردوی ملی را نظر به تحصیلات شان 18 ارکان حرب، 228 ماستر، 6258لیسانس، 709فوق بکلوریا و 6006بکلوریا عنوان کرد. آقای وردک افزود که سال گذشته این وزارت از طریق 35 مرکز جذب و 7 مرکز تجمع 67179 تن از جوانان واجد شرایط را جلب و جذب نموده که از این تعداد 31011 تن آن در اردوی ملی در چوکات 24 کندک، 35216 تن دیگر به پولیس ملی و عدلی و متباقی به نیروهای حفظ تاسیسات سوق معرفی گردیده است.
اما این میزان از توانایی ها نمی تواند نگرانی های کشورهای غربی و دولت افغانستان را برطرف نماید، زیرا نیروهای امنیتی افغانستان هنوز هم با چالش ها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند و هنوز ثابت نشده است که این نیروها توانایی مقابله با افراطی گری و تروریسم را در کشور، دارد.
با آن که جنرال وردک وزیر دفاع می گوید که اردوی ملی هم اکنون 68 فیصد رهبری عملیات خویش را برعهده دارد، اما هنوز در میان عمل این ادعا به اثبات نرسیده است.
یکی از چالش های اساسی که کار شناسان نظامی غربی را نگران ساخته است نبود نظم و دسیپلین و انگیزه سربازان برای خدمت در اردوی ملی است. از آنجایی که روند سرباز گیری در افغانستان فعلا داوطلبانه و براساس معاش است، تا زمانی که جنگ و خشونت در افغانستان کاهش دارد، تقاضا برای پیوستن به اردوی ملی و پولیس زیاد می شود، اما زمانی که خشونت ها افزایش پیدا می کند، تقاضا برای پیوستن به ارتش کاهش پیدا می کند و نیز فرار از ارتش و پولیس اغاز می گردد، طوری که این موضوع سبب نگرانی های جدی ناتو گردیده است.
مقامهای نیروهای ناتو در افغانستان میگویند یک سوم نیروهای استخدام شده در صفوف پولیس و ارتش، از صفوف شان فرار میکنند. جنرال ویلیام کالدویل، مسوول بخش آموزشی نیروهای ناتو می گوید: میزان فرار نیروها از ارتش ملی افغانستان در سه سال گذشته تقریبا ثابت مانده است. میزان فرار نیروها در هر ماه 2.7 درصد و سالانه 32 درصد میباشد . مقامهای نظامی ایالات متحده امریکا میگویند که این میزان فرار نیروهای ارتش و پولیس افغانستان به این معنا است که ناتو مجبور شده است برای افزایش نیروها به 79 هزار، 111 هزار نفر را استخدام و آموزش بدهد. بر اساس اسناد ناتو، برای افزایش 35 هزار سرباز به ارتش و پولیس ملی افغانستان، نیاز است تا 86 هزار نفر استخدام شوند و آموزش نظامی ببینند؛ این به آن معناست که انتظار میرود 51 هزار نفر از این افراد، وظیفه شان را ترک کنند. قرار است تا پایان سال روان نیروهای امنیتی افغان به 305 هزار نفر افزایش داده شوند. جنرال کالدویل گفت که با معاش بهتر، آموزش و تجهیزات، ناتو توانست گاهی نیروهای زیادی را جذب کند. او میگوید: ما در مسیر رسیدن به هدف افزایش نیروها هستیم . کالدویل هم چنین رهبری نیروهای نظامی افغانستان را در مورد فرار متواتر سربازان از صفوف شان، مورد سرزنش قرار داد.
ناتو قصد دارد تا در افغانستان نیرویی را ایجاد کند که به جای 150 هزار نیروی خارجی، توانایی مقابله با شورشیان طالبان را داشته باشند، اما ایا واقعا آنان به این هدف نایل خواهند شد؟
برخی از کارشناسان نظامی غربی در مورد موفقیت این موضوع مگاه بدبینانه ای دارند و ارتش و پولیس افغانستان را غرق در فساد و تضادهای قومی و اجتماعی می دانند، چالشی که خود افغانستان را به سوی خشونت و جنگ های طولانی داخلی فروبرده است.
با همه این چالش ها بازهم دولت افغانستان بارها روی تقویت نیروی پولیس و ارتش تاکید کرده است و خواهان تقویت تسلیحاتی و آموزش بیشتر این نیروها توسط ناتو و ارتش امریکا شده است. همانطوری که طرح تقویت پولیس و ارتش در عراق کارسازبود و طی چند سال با تقویت دو نیروهای یاد شده توانست این دو نیرو مسئولیت ها مهمی را در عراق بردوش گرفته و اکنون تقریبا برتمامی کشور عراق مسلط شده و زمینه را برای خروج نیروهای خارجی از عراق فراهم کرده اند. دولت افغانستان و نیز ناتو و نیروهای ائتلاف امید وارند که ارتش و پولیس افغانستان نیز در طول سال های آینده چنین توانایی را پیدا کنند.
اما مشکل اساسی در این است که شرایط موجود در عراق با افغانستان تفاوت زیادی دارد، نظم و دیسیپلین آهنینی که قبلا در ارتش عراق بود اکنون تقریبا همان نظام نظامی گری در عراق پیاده می گردد، در حالی که در افغانستان هنوز هم ابهت نظامی و دسیپلین نظامی به معنی کامل و ساختار مند آن در میان نیروهای مسلح کشور به وجود نیامده است.
سه دهه پیش ارتش افغانستان از نظم و دسیپلین آهنینی برخوردار بود، اگر این وضع ادامه پیدا می کرد، از توانایی های خوبی برخور دار می گردید، اما دخالت ارتش در کودتاهای متعدد و به دنبال ان جنگها داخلی که در طول سه دهه اخیر رخ داد ارتش افغانستان را به شدت از نظر نظم و دسیپلین ضعیف ساعت و نیروهای مسلح افغانستان شکل ملیشه ای پیدا کرد و اکنون نیز ساختار ارتش طوری است که با کوچک ترین فشاری نیروهای آن ارتش را ترک می گویند و کدام فشاری از سوی دادگاه نظامی برای نظامیات متخلف وجود ندارد.
تضاد های قومی متاسفانه در داخل اردوی ملی نیز به پنهان و گاه آشکارش بروز می کند و این گونه احساسات سبب می گردد که نیروهای مسلح کشور از اهداف عالی که دنبال میکنند، عقب بمانند.
با وجود تلاش هایی که برای افزایش نیرو و ارتقای سطح کیفی و تسلیحاتی اردوی ملی و پولیس می شود، یک خطرجدی دیگری نیز این نیرو را تهدید می کند و آن نفوذ طالبان در داخل اردوی ملی و پولیس است. بیش از دوسال است که نفوذ طالبان در داخل این دو نیرو به عامل چالش و تهدید تبدیل گردیده و سبب بی اعتمادی میان مربیان خارجی و آموزشی این نیروها گردیده است. در طول دو سال اخیر تعداد زیادی از افسران و مربیانی که افراد اردوی ملی و پولیس را آموزش می دادند، توسط عوامل نفوذی طالبان در داخل این دو نیرو و هنگام آموزش کشته شده اند. این موضوع اکنون به یک چالش جدی فراروی تقویت و توانمندی این دو نیرو در افغانستان تبدیل گردیده است.
در سال گذشته چندین حمله از این نوع بر مربیان و یا سربازان خارجی توسط سربازان اردوی ملی و پولیس رخ داد و سبب تلفات گردید. آخرین مورد آن کشته شدن حد اقل دو نفر از مربیان اسپانیایی در ولایت بادغیس در سال گذشته بود. یک
یک سرباز استخدام شدهء پولیس بر مربیان اسپانوی در افغانستان تیر اندازی کرد و دو تن آن ها را با ترجمان شان به قتل رسانید.
هفته نامه آمریکایی تایم سال گذشته در تحلیلی از وضعیت پولیس و اردوی ملی افغانستان داشت، از قول یک اجنرال امریکایی نوشت: مدتی را با یگانهای پولیس و ارتش افغانستان در مراکز آموزشی سراسر کشور سپری کردم و میتوانم شاهد شگفت زدگیها باشم که تنها هشت تا 14 هفته آموزش دیدن به دست مربیان آمریکایی و سایر نیروهای ناتو چه تاثیری داشته است. مردانی که در ابتدا حتی نمیتوانستند بند پوتینهای خود را ببندند سریعا در یگانهایی جای گرفتند که میتوانند حملات کمین پیچیده ای را انجام دهند. هم اکنون کاملا مشخص شده است که اگر این نیروهای امنیتی را که به تازگی فارغ التحصیل شده اند، بدون مربیان لازم به منطقه اعزام کنیم تمامی آموزشها از بین میرود.
باتوجه به این وضعیت، نیاز به افراد بیشتر مربیان خارجی برای بهبود توانایی های اردوی ملی و نیروهای پولیس، است و باید تعداد زیادی از این مربیان با این نیروها در قرارگاهها آموزشی و حتی مناطق عملیاتی با این نیروها باشند. این وضعیت سبب شده است که گروه طالبان فرصت خوبی برای شکار این مربیان پیدا کنند. بیشتر از دوسال است که گروه طالبان افراد تربیت شده خود را با ترفند های خاصی وارد اردوی ملی و پولیس می کنند تا از این طریق هم اطلاعات لازم نظامی را کشف کنند و هم مربیان خارجی را در فرصت های مناسب از پای در آورند.
به همین دلیل نفوذ عوامل طالبان در داخلی این دو نیرو سبب گردیده است که نیروهای خارجی و مربیان خارجی اعتماد لازم ر ا بالای این نیروها نداشته باشد و این بی اعتمادی سبب گردیده است که این دو نیرو از توانایی کیفی و تسلیحاتی کمتری برخور دار باشند.
قرار است 20 میلیارد دالر هزینه ارتقای اردوی ملی در سال های آینده باشد که از سوی امریکا داده می شود، اما اگر اردوی ملی و پولیس توان آن را نداشته باشد که عوامل نفوذی طالبان را در دورن خود تصفیه و خارج نسازند و اعتماد سازی لازم را ایجاد نمایند ، این خطر وجود دارد که اردوی ملی و پولیس به ظرفیتی که برای ارتقا در نظر گرفته شده است، نرسند.
زیرا تا زمانی که خطر در کمین افسران و مربیان آموزشی خارجی باشند، آنها چگونه میتوانند، آموزش هایلازمرا به این نیروها بدهند؟
به هرحال تصفیه نیروهای نفوذی طالبان از داخل اردوی ملی یک ضرورت اساسی است و اگر این موضوه حل نشود، تهدید جدی فراروی تقویت اردوی ملی و پولیس است.
در چنین وضعیتی چگونه ممکن است نیروهای افغانی توان دفاع از کشور و حفظ امنیت کشور را در برابر افراطی گری و دخالت های بیگانگان داشته باشد؟
نتیجه:
به نظر می رسد که سال جاری باز هم سال خونینی خواهد بود و خشونت ها بازهم در افغانستان تشدید خواهد شد و خروج نیروهای خارجی نیز در افغانستان در صورتی تحقق خواهد یافت که نیروهای مسلح کشور توانایی کمی و کیفی را داشته باشند و نیز این نیروهای توانایی اصلاح پیدا کرده و از نظم و دسیپلین بهتر نظامی گری برخور دار باشند.
- ۹۵/۰۸/۰۲