«دیوید رنی» در اکونومیست: یک قلدر واقعی در بزرگترین مسند قلدری جهان
پسلرزههای ریاستجمهوری ترامپ در آمریکا در سال2017
رعشههای سیاسی که سال ۲۰۱۶ را از همان ابتدا تا انتها به لرزه درآورد، تا چه میزان آسیبهای دیرپا از خود بر جای گذاشته است؟...این پرسشی است که آمریکا در سال ۲۰۱۷ باید از خود بپرسد تا بتواند خسارتهای حاصل از پیروزی لرزهخیز «دانلد ترامپ» را ارزیابی کند. حتی اگر پرزیدنت ترامپ خطرناکترین وعدههای خود را بیخیال شود یا از شدتشان بکاهد، پیروزی یک گردنکلفت عوامفریب و آب زیر کاه که منافع تجاریاش در سراسر جهان پراکنده است، آزمونی خواهد بود در مقابل تمام سازوکارهای نظارتی و کنترلی موجود در قانون اساسی آمریکا.
با آغاز دوران ترامپ، حامیان رییسجمهور جدید در حزب جمهوریخواه از همه خواهند خواست که خونسردی خود را حفظ کنند. حتی در دوران مبارزهی انتخاباتی، سرنخهایی به دست ما میدادند که این رییسجمهور یک رییسجمهور مدیرعامل-وار خواهد بود، که امور مربوط به حکمرانی را روز به روز به زیردستانش محول خواهد کرد، و اولین این زیردستان هم «مایک پنس» معاون اول محافظهکار و کهنهکار اوست که سابقا نمایندهی حزب جمهوریخواه در کنگره و فرماندار بوده است. از نظر معرکهگیرهای جناح راست، آقای ترامپ کاسبکاری به سبک ریگان است، که با زبانبازیهایش میتواند یاریگر جمهوریخواهان در حکمرانی بر این زمانهی پوپولیستی باشد. حالا که جمهوریخواهان کنترل کنگره، اکثر فرمانداریها و مجامع قانونیگذاری ایالتی را در دست دارند، فرصتی طلایی در اختیار آنان است تا کشور را به سمت راست بکشانند. اگر ادعای حامیان ترامپ درست باشد، ۱۰۰ روز کاری نخست رییسجمهور شاهد تندبادی از سیاستگذاریهای شدیدا محافظهکارانه خواهد بود، و سرنمون آن هم امضای دستوراتی خواهد بود که فاتحهی اقدامات بزرگ در کارنامهی باراک اوباما را خواهد خواند.
محافظهکاران از ته دل دوست دارند ببینند که آقای ترامپ آمریکا را از قرارداد پاریس که در سال ۲۰۱۶ و در رابطه با گرمایش زمین امضا شد بیرون بکشد، مقررات فدرالی که مانع استفاده از زغال سنگ در تولید برق میشود برچیند، مجوز لولهکشیهای جدید را صادر کند و اراضی فدرال را در اختیار معدنکاویها و زمینکاویهای جدید بگذارد. برخی از او انتظار دارند مشغول زد و خوردی پر هیاهو با اتحادیههای بخش دولتی شود، و راهش را هم تسهیل اخراج مسئولان فدرال میدانند.
آقای ترامپ، پس از آن همه سخنرانی دربارهی دیوارسازی، مشکل بتواند از کنار این مسئله عبور کند و به طور نمایشی هم که شده چند قدمی برای استحکام بیشتر مرزها بر ندارد. چنانچه کنگره از پذیرش هزینههای این طرح طفره برود، متحدان ترامپ انگشت هشدار را به سمت برخی اعضای کنگره خواهند گرفت که دور بعدی انتخابات بخاطر صدای ضعیفشان در بحث امنیت مرزها با سرنوشت بدی روبرو خواهند شد. اگرچه اصلاحات جاهطلبانه در حوزهی قوانین مهاجرتی باید فعلا منتظر اقدام کنگره باشد، قوهی مجریه آزادی عمل بسیار وسیعی برای ایجاد محدودیت در ورود کسانی خواهد داشت که یک خطر تروریستی پنداشته میشوند. انتظار این را داشته باشید که آقای ترامپ خارجیهای بیشتری را حتی بخاطر ارتکاب جرایم جزئی اخراج کند، و دستوراتی را که در دوران اوباما برای حفاظت از مهاجران در مقابل اخراج امضا شده بود فسخ کند.
جمهوریخواهان کنگرهنشین به ترامپ فشار خواهند آورد که مالیاتهای تجاری را بکاهد و یک معافیت تخفیفدار برای مالیات شرکتهایی در نظر بگیرد که قصد دارند عواید خارجیشان را وارد آمریکا کنند. کلهگندههای جمهوریخواه سعی خواهند کرد تأثیر وعدههای ترامپ برای تجدید نظر در قرارداد «نفتا» را محدود کنند، و صرفا او را سیخونک خواهند زد که وارد چند دعوای محدود بر سر «فریبکاری» رقبای تجاری همچون مکزیک و چین شود، و از یک جنگ تجاری تمام عیار پرهیز کند.
اما اگر ادعای حامیان ترامپ اشتباه باشد، قهرمانشان فرمانبرداری کمتری از آنچه آنها میانگارند خواهد داشت. آقای ترامپ در جریان مبارزهی انتخاباتیاش تحسین حسرتآمیز خود را به صراحت نثار «ولادیمیر پوتین» رییسجمهور روسیه کرد، و «کنترل گسترده»ی این مأمور سابق ک. گ. ب. را «بر کشورش» ستود. آنگونه ارجگذاری نسبت به قلدرها و خوارداشت آرمانهای جهانی با شعارهای ملیگرایانه، بر سیاست خارجهی آمریکا تأثیر خواهد گذاشت. مشاوران ترامپ او را یک فوق-رئالیست میخوانند: یعنی آدمی که باور دارد دنیا کثیف و خطرناک است و این حرف را که آمریکا یک مأموریت مقدس برای امنسازی جهان دارد مسخره میکند. آقای ترامپ شاید به دنبال یک «چانهزنی بزرگ» ژئوپلیتیک با روسیه باشد، و چه بسا تحریمهای اعمال شده پس از تجاوز روسیه به اوکراین را در ازای همکاری بر ضد تروریسم اسلامگرا لغو کند.
دانلد تصمیم میگیرد
آقای ترامپ تقریبا ۴ هزار منصب در اختیار خواهد داشت که برایشان آدم بگمارد. یک چنین شخص رذلی میتواند با ورود به کاخ سفید همپالکیهای خود را در مناصب قدرتمند، در جایگاه ریاست اف بی آی و سازمانهای جاسوسی، و به عنوان قضات فدرال بگمارد. او دست کم یک نفر را میتواند نامزد دیوان عالی کند. او در فوریه ۲۰۱۶ با آب و تاب گفت اگر پیروز شود دامنهی قوانین مربوط به افترا را «گسترده» خواهد کرد تا بدین وسیله تعقیب قضایی رسانهها را آسانتر کند، و افزود که اگر او به قدرت برسد «واشنگتن پست» و «جف بزوس» صاحب آن «با چنین مشکلاتی» روبرو خواهند شد. قوانین افترا عملا در دست او نیست که برایشان تصمیم بگیرد. اما با این وجود یک رییسجمهور هنوز هم میتواند زندگی را برای دشمنانش فلاکتبار کند. مثلا، میتواند خواستار اظهارنامهی مالیاتی هر مالیاتپردازی شود که انگشت رویش بگذارد؛ و این یعنی سلاحی قدرتمند در دستان یک عوامفریب.
صنایع رسانهای دلایل دیگری هم برای هراس از ریاستجمهوری ترامپ دارند. حتی رسانههایی که تلاش میکنند حزبی عمل نکنند، مثل آژانسهای خبری، ناگزیر خواهند بود دربارهی هر نامزد نامطلوبی که ترامپ پیشنهاد میکند گزارش تهیه کنند و مورد به مورد تضاد منافع حاصل از کسبوکارهای در هم پیچیدهی آقای ترامپ را بررسی کنند؛ و این مستلزم خشم شدید حامیان ترامپ خواهد بود که این رسانهها را به تعصب و سوگیری متهم خواهند کرد. اگر رییسجهور جدید همانقدر که در کسبوکار بیوجدان و کینهتوز بود در دولت هم چنین باشد، اعضای کنگره هم باید بین وفاداری حزبی و حسابجویی از دولت یکی را انتخاب کنند. استعفای پی در پی مسئولان نشان از آن خواهد داشت که سازوکارهای کنترلی و توازنی زیر فشار است. یک قلدر واقعی را برای حضور در قدرتمندترین مسند قلدری در جهان برگزیدهاند. قطعا پسلرزههایی رخ خواهد داد.
منبع: The Economist / The World in 2017 / David Rennie
ترجمه: شفقنا
- ۹۵/۰۹/۱۱