دکتر عبدالقیوم سجادی: ورود جوانان تاجر به مجلس، پارلمان را با خلاء مدیریتی روبرو ساخته است
دکتر قیوم سجادی، از چهرههای برجستۀ پارلمان افغانستان است. او در جامعهشناسی سیاسی دکترا دارد و چندین اثر مهم در عرصۀ مناسبات سیاسی و روابط جهانی افغانستان نگاشته است...
دکتر
سجادی دو دوره به حیث نماینده مردم غزنی در مجلس حضور داشته است. با دکتر سجادی دربارۀ
مشکلات مجلس، همکاریهای منطقهای، مذاکرات صلح و انتخابات ریاست جمهوری به مصاحبه
پرداختهایم که در زیر میخوانید: انتخابات گزینش هیأت رهبری مجلس هفتهها طول کشید. نمایندگان حتا به زد
و خورد فیزیکی متوسل شدند. دلایل حساسشدن و طولانیشدن گزینش رییس مجلس چه بود؟ طبعاً
در اکثر پارلمانهای دنیا تنشها و صفآراییهای سیاسی به وجود میآید. اما مهم این
است که روحیۀ حاکمیت قانون وجود داشته باشد و تمام نمایندگان عرف و رویۀ پارلمانی
را که تعیینکننده بودن رأی اکثریت است، بپذیرند. متأسفانه در کشور ما گاهی نادیدهگرفتن
قانون و نادیدهگرفتن عرف پارلمانی منجر به بنبستها و برخوردهای فیزیکی میشود. آنچه
که در انتخابات هیأت اداری و رییس پارلمان صورت گرفت، یک بخشش به مشکل اصول وظایف داخلی
مجلس نمایندگان بر میگردد و بخش دیگر به عدم رعایت فرهنگ و رویۀ پارلمانی مرتبط است.
اگر ما از ابتدا برای روشنشدن رأی مورد منازعه که آقای رحمانی ادعا میکرد باطل نیست
و مخالفینش مدعی بودند که باطل است؛ میکانیزم رأیگیری را میپذیرفتیم، طبعاً جنجالها
به اینجا نمیرسید و زودتر فیصله میشد و هیچگونه برخورد فیزیکی به وجود نمیآمد.
راه حلیکه در نتیجۀ آن به توافق رسیدیم را روز اول پیشنهاد کرده بودیم. اما روز اول
پذیرفته نشد و روز آخر پس از مدتها بنبست، فشار افکار عمومی و برخوردهای فیزیکی ما
در نهایت به آن رسیدیم و توانستیم از بنبست عبور کنیم. نپذیرفتن رویۀ پارلمانی و نپیذیرفتن
اصل دموکراسی که تعیینکننده بودن رأی اکثریت است، باعث تنش سیاسی و جنجالهای پارلمانی
و برخورد فیزیکی و بن بست گردید. شما تجربه دو دور نمایندگی از مردم در شورای ملی را در کارنامه دارید. ارزیابی
شما از مجلس جدید در مقایسه به دور پانزدهم و شانزدهم چه است؟ دور
شانزدهم و هفدهم یک سلسله ویژهگیهایی داشت که در دور هفدهم نیست. یکی از ویژههای
دو دور گذشته به ویژه دور پانزدهم این بود که شمار زیادی از چهرههای با تجربۀ سیاسی
با تمام انتقاداتیکه به کارنامه آنها وجود داشت، در مجلس حضور داشتند. آنها با اندوختههای
بسیار گرانسنگ و تجربیات گذشته میتوانستند جنجالها را مدیریت کنند. در دور پانزدهم
و شانزدهم، رهبران مطرح مردم افغانستان در مجلس حضور داشتند. در
دور هفدهم بیشترینه تعداد نمایندگان را افراد جدیدی تشکیل میدهد که تازه وارد عرصههای
سیاسی شدهاند. آنها عمدتاً جوان هستند و قبل از این در عرصههای اقتصادی و تجارتی
فعال بودند. البته ورود چهرههای تازه با انرژی و نیروی جوان میتوانست نقطۀ قوت هم
باشد، ولی از طرف دیگر، یک خلاء را ایجاد میکند. چون تجربۀ کار پارلمانی و سیاسی آنها
کمتر است. بخش عمدهیی از افرادی که در مجلس نمایندگان حضور پیدا کردهاند، با ظرفیت
و توانمندیهای اقتصادیشان در خانه ملت حضور پیدا کردهاند. این در جای خودش نکتۀ
بدی نیست، اما پارلمان را با کمبود و خلاء تجربیات کاری پارلمانی روبرو ساخته است و
این یکی از چالشهای جدی پارلمان پیش رو خواهد بود. ضمن اینکه ورود جوانان میتواند
یک فازۀ تازهیی از فعالیتهای پارلمانی و سیاسی در کشور باشد. اگر اینها به خوبی
مدیریت شوند و با آیندهنگری کار پارلمانی را انجام دهند، خودش یک ظرفیت هم است. در روزهای اخیر وزیر خارجۀ امریکا به کابل آمد و از توافق قریبالوقوع با
طالبان سخن زد. فکر میکنید که توافق صلح نزدیک باشد. خوشبینیها و نگرانیهای شما
از مذاکرات صلح چیست؟ تلاش
ایالات متحده امریکا برای به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح، مورد استقبال مردم افغانستان
قرار میگیرد. اما این تلاشها باید واقعبینانه باشد و اقدام آغازین آقای خلیلزاد
تا اندازۀ زیاد با شتابزدگی همراه بود. منازعۀ پیچیده افغانستان را در مدت پنج ماه
و شش ماه نمیتوان مدیریت کرد. از طرف دیگر، مناسب بود که ایالات متحده امریکا با فشار
روی طالبان و کشورهای حامی آنها، آنان را آمادۀ گفتوگوی مستقیم با حکومت، مردم و احزاب
و شخصیتهای سیاسی افغانستان میساخت و ایالات متحده امریکا به عنوان تسهیلکننده این
روند ایفای نقش میکرد. ورود مستقیم امریکا به عرصۀ مذاکرات و گفتوگو با طالبان، به
نحوی طالبان را در یک موقف سیاسی بالا قرار داد و برای این گروه امیدواری ایجاد کرد
که میتوانند از طریق اعمال فشار بیشتر به خواستهای شان برسند. لذا طالبان طی شش
– هفت بار مذاکره، خواستها و مطالبات بیشتر از واقعیت دنیای امروز و اوضاع افغانستان
مطرح کردند. از بحث تأسیس مجدد امارات اسلامی سخن زدند. خروج فوری و آنی نیروهای خارجی
را خواستار شدند. درحالیکه همۀ این مسایل باید در بستر زمانی و منطقی مورد توجه قرار
گیرد. ایالات متحده امریکا باید از طریق حمایت از خواست مردم این پروسه را به موفقیت
برساند. راه موفقیت هم این است که فشارهای سیاسی روی منابع تمویلکنندۀ طالبان افزایش
یابد تا آنها وارد پروسۀ سیاسی شوند. تا کنون نه در موضع طالبان و نه در موضع حامیان
طالبان، کدام نشانهیی از تغییر را مشاهده نمیکنیم. اظهارات وزیر خارجۀ امریکا نشان
میدهد که این فشارها در حال افزایش است و آنها تلاش دارند که به هر قیمتی هم طالبان
و هم حامیان منطقهای و بینالمللی آنها را وادار بسازند که پروسه صلح را بپذیرند و
طالبان از فاز نظامی وارد فاز سیاسی شوند و نوعی ادغام مجدد سیاسی صورت گیرد. وزیر خارجۀ امریکا در کابل به ایران هشدار داد که در پروسۀ صلح سنگاندازی
نکند. ایران واقعاً مخالف مذاکرات جاری صلح امریکا با طالبان است؟ بحث
امریکا و ایران، کاملاً متفاوت و مجزا از مسألۀ افغانستان است. تنشهای امریکا و ایران،
سر مسایل کلان است که طبعاً افغانستان بخش کوچک آن محسوب میشود. برای افغانستان و
منافع ملی ما اولویت اساسی این است که با هر دو کشور مناسبات نیک و حسنه داشته باشیم.
امیدواریم که تنشهای امریکا و ایران، روی مناسبات هر دو کشور در قبال افغانستان تأثیر
منفی نگذارد. تا
کنون از آغاز شکلگیری نشست بن در سال ۲۰۰۱ ایران به عنوان یک همسایه تلاش کرده که
از حکومت افغانستان حمایت کند؛ ولی طبیعی است که کشورها هر کدام در پی این است که در
قضایای افغانستان سهیم باشند. اگر ایالات متحده امریکا تلاش کند که همگرایی منطقهای
را در مواضع و دیدگاههای خود ایجاد کند و دیدگاههای روسیه، ایران، هند، ترکیه و کشورهای
دیگر را بگیرد، واشنگتن زودتر به هدف خود در قبال صلح افغانستان خواهد رسید. اگر ایالات
متحده امریکا به صورت یکجانبه این پروسه را مدیریت کند و دیدگاهها و نگرانی کشورهای
منطقه را در نظر نگیرد، موفقیت پروسه با دشواری مواجه خواهد بود. فکر
نمیکنم ایران، هند و روسیه مخالف مذاکرات صلح باشند. همۀ این کشورها نگرانیهایی دارند
که در پروسۀ مذاکرات صلح دیدگاهها و مواضع و نکته نظرات آنها چه جایگاهی پیدا خواهد
کرد. ظاهراً همه طرفها معتقد هستند که اجماع بینالمللی و منطقهای در پروسۀ
صلح به وجود آمده است. در همین زمینه، نشستی در آلمان برگزار میشود. تحلیل شما دربارۀ
نشست آلمان و همچنان نشستیکه امریکا دربارۀ صلح افغانستان روی دست دارد، چیست؟ تا
کنون امریکا شش دوره مذاکره را به صورت یکجانبه با طالبان پیش برده و یکی از نواقص
و کاستیهای این پروسه، نبود اجماع ملی و منطقهای است. بنابراین، اگر این اجماع در
سطح کشورهای منطقه و جهان به وجود آید، فکر میکنم هم پروسه را تسریع میکند و هم ضمانت
اجرا برای تأمین صلح و هم تطبیق توافقنامۀ صلح ایجاد خواهد کرد. مهمتر از همه منافع
ملی مردم افغانستان را تضمین خواهد کرد. به هر اندازهییکه اجماع منطقه و جهانی تقویت
شود، خواست مردم افغانستان بیشتر تأمین خواهد شد. تا اینکه یک کشور این پروسه را مدیریت
کند. زیرا، در آن صورت این نگرانی وجود دارد که کشور مذاکرهکننده بدون توجه به منافع
و دیدگاه و خواست مردم افغانسان، با توجه به منافع ملی خودشان این گفتوگوها را مدیریت
کنند و پیش ببرند. اما در اجماع جهانی طبعاً دیدگاههای مردم، حکومت و حلقات سیاسی
امکان انعکاس پیدا خواهد کرد. رییسجمهور غنی در سفری برنامهریزی شده به اسلامآباد رفت. غنی پس از چهار
سال درگیری با پاکستان، اکنون در پی چیست؟ پاکستان
یکی از محورهای اساسی مسایل افغانستان است. همچنانیکه پاکستان بخشی از مشکل در افغانستان
حساب میشود، میتواند به بخش مهمی از راه حل تبدیل شود. تلاشهای اخیر ایالات متحده
امریکا و فشارهاییکه بر پاکستان وارد شده است، امیدواری تازهیی را ایجاد کرده که
شاید پاکستان تغییری در استراتژی خود در قبال افغانستان روی دست گیرد. همین خوشبینی
و امیدواری، زمینهساز سفر رییسجمهور غنی به پاکستان است. امیدواریم این سفر بتواند
سر آغاز یک صفحۀ تازه در مناسبات افغانستان و پاکستان و بازنمودن یک صحفۀ جدید در نگاه
پاکستان نسبت به افغانستان باشد. نگاهیکه طبعاً به نفع هر دو کشور خواهد بود. افغانستان باردیگر در آستانۀ انتخابات ریاستجمهوری قرار گرفته است. به
باور شما انتخابات برگزار میشود و اگر بلی، آیا انتخابات پیش رو به سرنوشت انتخابات
۲۰۱۴ و ۲۰۰۹ مواجه نخواهد شد؟ با
وجود اینکه آمادهگیهایی برای انتخابات گرفته شده و کمپاینها هم نزدیک است، در عین
حال شک وتردیدهایی وجود دارد که انتخابات برگزار خواهد شد و یا خیر. دلیل شک وتردیدها
نه مسایل تخنیکی، بل وضعیت سیاسی افغانستان است. اگر گفتوگوهای صلح به نتیجۀ ملموس
برسد، امکان دارد که انتخابات در زمان معین برگزار نشود. اما تا کنون هم ارادۀ حکومت
و هم دیدگاه حامیان بینالمللی حکومت این است که برای انتخابات آمادهگی گرفته شود
و انتخابات به موقع برگزار شود. با توجه به اینکه دیدگاه نامزدان ریاستجمهوری به صورت
سریع و آشکار اعلام شد و مطابق قانون اساسی وقت قانونی و رسمی حکومت آقای غنی به پایان
رسیده است، فکر میکنم تأسیس حکومت مشروع و قانونی، ضرورت برگزاری انتخابات و یا یافتن
میکانیزم جایگزین را بیش از پیش مطرح کرده است. انتظار این است که در آن تاریخ یا انتخابات
برگزار شود و یا تدابیر قانونی دیگری سنجیده شود. اما اینکه این انتخابات با توجه
به تجربۀ تلخ انتخابات گذشته چه در عرصه ریاستجمهوری و پارلمانی، چگونه برگزار خواهد
شد، این نگرانی را مردم افغانستان، نامزدان ریاستجمهوری و هم جامعه جهانی دارند. بی
باوری مردم به انتخابات باعث پایین آمدن مشارکت سیاسی مردم در انتخابات میشود. تا
همین لحظهای که با شما صحبت میکنم، در اکثر ولایات روند ثبت نام رأی دهندگان به کندی
پیش میرود. استقبال مردم خوب نیست، چون مردم به پروسه بیباور هستند. یکی از این ولایتها،
غزنی است که در آن در انتخابات پارلمانی هم ثبت نام صورت نگرفت. در چند روز باقی مانده
هم خیلی امیدواری منطقی وجود ندارد که تعداد بیشتری از مردم ثبت نام کنند. بخش دیگر
مسایل به ناتوانیهای تخنیکی و فنی در برگزاری انتخابات بر میگردد. بخشی از مشکل بیباوری
سیاست مداران به انتخابات است. آنها میپندارند که همیشه روند تقلب تعیینکننده است،
نه روند رأی دهی و رأی مردم. همۀ اینها به نوعی نگرانی جدی را در بحث انتخابات پیش
رو ایجاد کرده است. اما اگر ارادۀ ملی جدی و همکاری بینالمللی وجود داشته باشد، میشود
که میکانیزمی را ایجاد کرد که انتخابات قابل قبول را برگزار کند که ثبات سیاسی را برگرداند
و یک نظام سیاسی مشروع و قابل قبول همه را به همراه داشته باشد. منبع:
شفقنا افغانستان