هزارهها با غنی آشتی نمیکنند!
بهتر این بود که عنوان را اینگونه میگذاشتند: "قدرت و ضرورت آشتی با هزارهها". متاسفانه ذهنیتی در دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری وجود دارد که به صورت تاریخی در کشاکش میان مرکز قدرت سیاسی کشور(ارگ) و جامعه هزاره، هزارهها را مقصر میپندارد...
محمد امین جوادی
بهتر این بود که عنوان را اینگونه میگذاشتند: "قدرت و ضرورت آشتی با هزارهها". متاسفانه ذهنیتی در دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری وجود دارد که به صورت تاریخی در کشاکش میان مرکز قدرت سیاسی کشور(ارگ) و جامعه هزاره، هزارهها را مقصر میپندارد.
متاسفانه آقای دانش به عنوان نماینده هزارهها در قدرت از این ذهنیت نمایندگی و آن را ترویج میکند. باری وی در سفری به ولایت هرات، در نبشتهای هزارهها را به گونهای در کشاکش میان ارگ و خودشان مقصر برشمرده و آنان را به آشتی با قدرت فراخوانده بود.
اینکه مبارزه تاریخی جامعه هزاره در برابر تبعیض، تحریم، ستم و قتل عام حکومتی به آشتیناپذیری با قدرت تفسیر شود از یک ذهن بیمار و ناآشنا با فکتهای تاریخی و یا یک سیاستمدار مغالطهگر و تحریفساز بر میآید.
حضور گسترده هزارهها در انتخاباتهای مختلف چه به عنوان نامزد و چه به عنوان رای دهنده در هجده سال گذشته نه تنها نشاندهنده آشتی آنان با قدرت و سیاست بلکه علاقمندی شان به روندها و ارزشهای دموکراتیک نیز است. هزارهها به عنوان یک گروه اجتماعی تعیینکننده همواره به عنوان حامی نظام و دموکراسی ظاهر شدهاند. اینکه در طول هجده سال حتی یک هزاره انتحاری را نمیتوان نشان داد، درحالیکه هیچ قریه هزارهنشین نیست که چند جوان را برای دفاع از نظام و ارزشهای مردمسالاری در نبرد با تروریزم، قربانی نداده باشد، به معنای آشتی مردم ما با قدرت است.
تردیدی وجود ندارد که جامعه هزاره با غنی و حلقه فاشیست اطراف او که ارمغانی جز تحریم و تبعیض برای هزارهها نداشتهاند، قهر هستند. جامعه هزاره با حاکمی که آنان را از بدنه نظام پاکسازی و تمام جنرالاناش را خانهنشین کند، نمیتواند آشتی کند. هزارهها با حکومتی که راه کسب علم و دانش را با سهمیهبندی کانکور به روی جوانان شان سد نماید، قهر هستند. جامعه هزاره با حکومتی که مطالبات مدنی شان را با گلوله پاسخ دهد، آشتی نمیکند. هزارهها با حاکمی که دست دزدان همتبارش را برای چپاول ثروت ملی بازگذاشته و پاکترین وزیر کابینهاش را به جرم هزاره بودن محاکمه و به زندان افکند، آشتی نمیکند. هزارهها با حکومتی که در برابر حملات تروریستی به تجمعات مدنی، کلپها، کورسها، مدارس، مساجد و خانههای شان تماشاگر و نظاره کننده و متهم باشد، آشتی نمیکند. هزارهها با حکومتی که سود آن برای جامعه هزاره تنها یک دفتر و یک کندک مشاور باشد اما در عوض راه تنفس را بر مردم ما ببندد، آشتی نمیکند.
عنوان واقعی این مراسم که توسط دوستان بامیانی طرفدار تیم انتخاباتی تابوتساز، برگزار میشود، این است: "هزارهها و ضرورت آشتی با غنی". این ضرورت اما ضرورت اجتماعی نیست، ضرورت تیمی و فردی است. ضرورت هزارهها اما ایستادگی در برابر تبعیض، ستم، استبداد و خفقان است. هزارهها با غنی آشتی نمیکنند.
اشرف غنی احمدزی برای پیروزی در انتخابات پیش رو خیزی بلند و محکم برداشته است. او تمام امکانات دولتی را به خدمت گرفته و لشکر انبوهی از جوانانی که برای تامین حداقل معیشت به هر دری می زنند، جهادی های تاریخ مصرف گذشته ی بیکار و عده کثیری از ملاهایی که برای تقرب به دستگاه قدرت و بهره مندیِ ولو ناچیز از سفره خونین آن، لَه لَه می زنند، را به خدمت گرفنه است تا برای کارنامه ناکام گذشته او سرپوش گذارند، با تبلیغات دروغ سیئات او را حسنات جلوه دهند و سیاست های تابوت سازی اش را که در طی پنج سال گذشته، جز در راستای محو اقلیت های قومی نبوده، دولت سازی تعبیر نمایند.
آنچه که این روزها به نام مبارزات انتخاباتی جریان دارد، سخیف ترین صورت فریبکاری، دروغ پردازی و شارلاتان بازی است. سخیف ترین شکل تحمیق مردم جریان دارد. تمام ابزارهای تبلیغاتی اعم از امکانات دولتی، رسانه های مجازی و منبر و مسجد و خیابان در خدمت مشروعیت بخشی به فاشیسم قبیله گرا درآمده است. عده زیادی از ملاهایی که عمری از سفره مردم فقیر تغذیه کرده اند و همه چیزشان را مدیون آنهاست، اکنون عمله قدرت ستمگر و دشمن مردم شده اند. بی شرمی از حد گذشته است. شارلاتانی از جانب حکومت به فقیرترین منطقه کشور می رود و با سوء استفاده از صداقت و سادگی مردمی که درگیر تامین ابتدایی ترین نیازهای زندگی اند، همه دچار سوء تغذیه اند، کودکان شان در زیر آفتاب سوزان درس می خوانند، خانه های شان تاریک است، از برق خبری نیست و کودکان و مادران شان به علت نبود دوا و دکتر می میرند، وعده انرژی هسته ای می دهد و می خواهد سازمان انرژی هسته ای را در مناطق مرکزی ایجاد نماید. این آشکارترین دهن کجی به مردم و احمق فرض کردن آنهاست. جمع کثیری از جوانانی که در طی این سال ها خون مادران، پدران، برادران، خواهران و دوستانشان بر زمین ریخته شدند، اکنون پیاده نظام فاشیسم اند. انگار به پرتگاه رسیده ایم. آرمانی نیست. امیدی نیست.
منبع:شبکه اطلاع رسانی