عبدالخالق هزاره کی بود؟
وقتی ساکنین افغانستان درک کردند که محمد نادر غدار بالای قرآن سوگند می نویسد و بعد آن را نقض می نماید، جوانی بنام عبدالخالق هزاره جان نثار در دفاع از انسانیت و بشریت تصمیم گرفت که بحیات این غدار تاریخ خاتمه بخشد تا عبرت هواخواهان این غدار و پیروان وی گردد. ..
عبدالخالق هزاره شاگرد لیسه استقلال و در بحبوحه بهار زندگی بود. قرار بود نادر غدار در توزیع شهادتنامه شاگردان این لیسه در ارگ کابل شرکت نماید. وقتی عبدالخالق هزاره از این جریان با خبر می گردد تصمیم می گیرد که با بایسکل خانه رفته و تفنگچه ای را که یک سال قبل همان روز توسط آن غلام نبی چرخی بقتل رسیده بود گرفته و به داد نادر غدار برسد.
عبدالخالق هزاره با کمال شهامت و مردانگی با فایر سه فیر در دهن نادر غدار در حضور محافظین مسلح وی بحیات وی خاتمه می بخشد. عبدالخالق هزاره گرفتار می گردد. وی با کمال نامردی مورد اذیت و آزار قرار می گیرد تا اقرار کند که وی این کار را به تحریک کی ها انجام داد. شکنجه و اذیت عبدالخالق هزاره در تاریخ بشری بی سابقه است. محققین وقتی تک تک ناخن دست او را با انبور می کشید سوال می کرد بگو بدستور کی عمل کرد؟ عبدالخالق هزاره فریاد می کشید: بدستور خود! این کار الی کشیدن تمام ده ناخن دست تکرار می گشت و پاسخ عبدالخالق هزاره هم همان بود که گفت. بعد شروع به کشیدن ده ناخن پاهای وی می کرد و عین سوال و پاسخ تکرار می گشت. بعد شروع بکشیدن چشم های وی از حدقه توسط چاقو شروع می گشت و سوال می گشت: بگو بدستور کی نادر را بقتل رساند؟ باز هم عین پاسخ عبدالخالق هزاره نامراد جوان زیر سن تکرار می گشت. روزی که عبدالخالق هزاره را به قتلگاه انتقال می داد جسد وی بشکل معجزه آسا در حرکت بود و روح و روان وی قبلا نابود گردیده بود!
بر اساس تحقیق بشری در مورد مقاومت جسم یک آدم، مقاومت وجود یک آدم حد و مرز دارد. ولی این تحقیق در مورد مقاومت بدنی عبدالخالق هزاره صدق نمی کند. وی علیرغم تمام شکنجه های بی سابقه یک کلمه در مورد انگیزه کارش که نفر دومی را شامل سازد نگفت. بالاخره چوبکی های نادر غدار تک تک اعضای خانواده عبدالخالق هزاره و تمام آنهایی را که با عبدالخالق هزاره نشست و برخاست داشتند، همصنفی های عبدالخالق هزاره، مدیر لیسه استقلال .... را که هیچ از قضیه خبر نبود گرفتار و اعدام کرد!
نویسنده : عبدالحمید
منبع: شبکه اطلاع رسانی افغانستان