دختری دایکندی: دستگاهی برای کمک به درمان سرطان اختراع و وارد بازارکرد
شکردخت جعفری از ولایت دایکندی در مرکز افغانستان توانست اختراع دستگاه “دوزسنج” ثبت تششعات پرتو درمانی سرطان را در بریتانیا ثبت کند. او خودش سرطان دارد و پدرش در اثر این بیماری جان داده است. اما وی امیدوار است که دستگاه جدید به کمک بیماران سرطانی بیاید...
خانم جعفری درباره این دستگاه می گوید: با استفاده از این دوزسنج (Dosimetry) که با استفاده از مهرههای ساده شیشهای ساخته، حالا میتوان میزان اشعهای را که بیماران سرطانی در زمان رادیوتراپی دریافت میکنند، با دقت بسیار بالا و در بازه زمانی مناسب اندازهگیری کرد.
به گزارش بی بی سی؛ با دستگاهی که خانم جعفری ساخته در عمل میتوان پرتودرمانی بیمار سرطانی را با دقت بسیار بالا بهینهسازی کرد.
او میگوید: “ساخت ماشین تمام اتومات خوانش دوزسنج که از منجوقهای/مهرههای شیشهای ساخته بودم به حقیقت پیوست و اختراع هم به ثبت رسید. رساندن یک ایده به این مرحله کار آسانی نبود، مخصوصا که در طی یک سال گذشته هم با بیماری سرطان دست و پنجه نرم کردم و هم دوران حاملگی پسرم را میگذراندم.”
ماشین و سیستم دوزسنج که خانم جعفری با استفاده از مهرههای شیشهای ساخته
خانم جعفری آرزو میکند که کاش این دستگاه در دوره درمان سرطان خودش استفاده میشد. ولی در ماه ژانویه/جون امسال که خودش تحت درمان بود؛ این ماشین هنوز تایید کمیته اخلاق پزشکی بریتانیا را نگرفته بود و تیم درمانی اجازه نیافت تا از این فناوری برای درمان خود مخترع استفاده کند.
او میگوید در تحقیقات دوره دکترایش در سال ۲۰۱۲ وقتی توانست سیستم بسیار ساده و قابل دسترس دوزسنج را معرفی کند که مشکلات فنی سایر دستگاههای مشابه موجود در بازار را نداشت.
ساخت دستگاهی با استفاده از منجوقهای/مهرههای شیشهای بسیار ارزان به عنوان دوزسنج او را بینهایت خوشحال کرد. به گفته خودش توانسته بود به نتایجی دست یابد که با گرانترین سیستمهای دوزسنج که صدها هزار دلار قیمت دارند، امکانپذیر نیست.
خانم جعفری میگوید: “از اول صبح تا ناوقت شب را در لابراتوار میگذراندم تا نتایج آزمایشها را هرچه سریعتر بدست بیاورم. باید هر دانه منجوق اشعه داده شده را دانه به دانه داخل سیستم خوانش میگذاشتم. سیستم خوانش منجوق را تا ۳۵۰ درجه سانتیگراد حرارت میدادم و میزان اشعهای که منجوق دریافت کرده بود به شکل نور مرئی آزاد میشد.”
او توضیح میدهد که با تلاش شبانهروزی، تمامی آزمایشهای اولیه را تکمیل کرده و در کنفرانسهای بینالمللی به شکل مقاله علمی ارایه کرد.
با وجودی که نتایج بسیار عالی بود ولی سرعت خوانش استفاده از این فناوری در بیمارستانها وقت گیر و مشکل بود: “برای تسهیل کار یک سیستم خوانش تمام اتوماتیک را طراحی کردم که کار یک روز را در نیم ساعت انجام میدهد و به کمک دانشگاه ساری بریتانیا اختراعم را به ثبت رساندم.”
خانم جعفری شرکتی ثبت کرده و با استفاده از ۵۰ هزار پوندی که در سال ۲۰۱۶ از جایزه “زنان در نوآوری در بریتانیا” بدست آورده بود. یک مهندس تمام وقت استخدام کرد. یک سال طول کشید تا نمونه اولیه آن ساخته شود. سپس سرمایهگذار پیدا کرد و نمونه اولیه را به شرکت نوآوری و فنآوری مورگان دادند تا دستگاه را به شکل صنعتی تولید و روانه بازار شود.
خانم جعفری میگوید این دستگاه بسیار ساده و با قابلیت حمل طراحی شده که مقرون به صرفه باشد و هر بیمارستانی چه در کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه میتواند به راحتی از آن استفاده کند. این دستگاه نه تنها سرعت بسیار بالا دارد بلکه بسیار ساده است و اگر تولید انبوه آن آغاز شود قیمت آن یک پنجم قیمت دستگاههای فعلی خواه بود.
شکردخت جعفری اولینبار در سال ۱۳۹۲ خبرساز شد. زمانی که وزارت تحصیلات عالی افغانستان و دانشگاه ساری بریتانیا اعلام کردند که این دانشجوی دوره دکترای افغان توانسته، وسیله جدیدی را برای موثرتر ساختن پرتودرمانی برای کمک به درمان بیماران سرطان ابداع کرده است.
دستگاه دوزسنج ابداع خانم جعفری که شرکت نوآوری و فنآوری مورگان روانه بازار میشود
مسئولان مرکز تحقیقات دانشگاه ساری در جنوب لندن گفته بودند که طرح خانم جعفری در زمینه پرتو درمانی براساس تحقیقات پروفسور دیوید برادلی (David Bradly) انجام شده که در آن از فایبرهای شیشهای استفاده میشد. ولی انجام این روش در محیط کلینیکی عملی نبود.
خانم جعفری در کودکی از مهرههای شیشهای برای ساختن گردنبدهای ارزان قیمت برای بدست آوردن پول استفاده میکرد. این موضوع به او ایده داد تا بتواند از آنها وسیله ارزان قیمت و بهتری را به منظور اندازه گیری دقیق دوز اشعه پرتودرمانی بسازد.
مهرههایی که خانم جعفری برای این کار استفاده کرده کمتر از دو سنت/هشت افغانی قیمت دارند، در حالی که وسایلی که هم اکنون برای این کار استفاده میشود، هم محدودیتهای خاصی خود را دارد و هم هر کدام آن به گفته خودش از ۵۰ دلار تا ۵۰۰ هزار دلار (۳۹۰۰ تا ۳.۹ میلیون افغانی) قیمت دارند.
او زمانی به این فکر افتاد که یکی از دلایل موفق نبودن درمان سرطان از طریق رادیوتراپی، نبود وسیله اندازهگیری دقیق و درست مقدار تشعشع است که به بیماران سرطانی داده میشود.
خانم جعفری توضیح داد که در روشهای پرتو درمانی یا به مریض مبتلا به سرطان تشعشع کافی نمیرسد و سرطان دوباره عود میکند و یا این که به مریض تشعشع بیش از اندازه داده میشود. دریافت میزان زیادی تشعشع باعث از بین رفتن بافتهای سالم بدن و بروز مشکلات دیگری در بیمار سرطانی شده و یا این که پس از مدتی به دلیل گرفتن شعاع بیش از حد به نوع دیگری از بیماری سرطان مبتلا میشوند.
شکردخت جعفری، نفر اول از سمت راست
نتایج تحقیقات او بعد از شش سال اکنون به بار نشسته و امیدوار است که با توجه به هزینه کم این دستگاه، کشورهای فقیر و درحال توسعه و سازمانهای بین المللی مانند سازمان بین المللی انرژی اتمی بتواند از این روش ارزان و موثر جهت کنترل کیفیت پرتودرمانی استفاده کنند.
این دستگاه کاربردهای بالقوه دیگر مانند اندازهگیری اشعه و مواد رادیواکتیو در وقت انفجارهای هستهای و یا استفاده از آن در موارد پرتو درمانی صنعتی همانند اشعه دهی برای ضدعفونی کردن لوازم جراحی، میوهجات و بهداشتی کردن مواد غذایی هم دارد.
زندگی نامه خانم جفعری
خانم جعفری متولد ولسوالی سنگتخت ولایت دایکندی در مرکز افغانستان است. کودک خردسالی بود که خانوادهاش در سال ۱۳۶۲خورشیدی به ایران مهاجر شد. شکردخت در سال ۱۳۷۵ وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران در رشته تکنولوژی رادیولوژی شد. درجه لیسانس خود را از دانشگاه علوم پزشکی تبریز ایران در سال ۱۳۷۹ گرفت.
شکردخت در سال ۱۳۸۳ همراه با همسر و فرزند خود به افغانستان بازگشت. و در دانشگاه پزشکی کابل به عنوان استادیار شروع به کار کرد. علاوه بر تدریس، او در بخشهای رادیولوژی در بیمارستان کودکان فرانسه در کابل مشغول به کار و نمایندگی وزارت آموزش عالی افغانستان را در کمیسیون مستقل انرژی اتمی این کشور نیز به عهده داشت.
او در سال ۱۳۸۹ با بورسیه سازمان بینالمللی انرژی اتمی افغانستان برای گذراندن دوره کارشناسی ارشد در رشته فیزیک پزشکی وارد دانشگاه ساری بریتانیا شد و بعد از اتمام این دوره به دلیل نتیجه عالی توانست بورسیه دوره دکتری این دانشگاه را نیز بدست آورد.
شکردخت دوره دکترا را در مرکز فیزیک هستهای و تشعشع دانشگاه ساری بریتانیا گذراند. به گفته خودش تاکنون نشر بیش از ۴۰ مقاله علمی و ثبت دو اختراع را در کارنامه خود دارد. چندین مقاله علمی دیگر را نیز در دست نشر دارد.
شکردخت در سال ۲۰۱۶ برنده جایزه زنان در نوآوری در بریتانیا شد. این رقابت توسط “نهاد نوآوری بریتانیا” (Innovate UK’s infocus awards) راه اندازی شده و هدف آن حمایت از زنانی است که میتواند الگو و الهامبخش سایر زنان باشند.
از ساخت گردنبد تا ابداع وسیلهی پرتو درمانی
«شکر دخت جعفری» به دلیل ارائه روش جدید پرتو درمانی برای بیماران سرطان برنده جایزه مخترعان سال ۲۰۱۶ بریتانیا شد. این هفته به سراغ داکتر جعفری رفتیم و با وی گفتگوی را ترتیب داده ایم تا مخاطبان را بیشتر با کار و زندگی شان آشنا سازیم. محل تولد در سال ۱۳۵۶ در قریه ارل واقع […]
«شکر دخت جعفری» به دلیل ارائه روش جدید پرتو درمانی برای بیماران سرطان برنده جایزه مخترعان سال ۲۰۱۶ بریتانیا شد. این هفته به سراغ داکتر جعفری رفتیم و با وی گفتگوی را ترتیب داده ایم تا مخاطبان را بیشتر با کار و زندگی شان آشنا سازیم.
محل تولد
در سال ۱۳۵۶ در قریه ارل واقع در ولسوالی بندر- سنگتخت ولایت دایکندی نزد پدر میرزاعلی جعفری و مادر فاطمه غلامی چشم به جهان گشودم. تولد من مصادف بود با حمله شوروی به افغانستان و شروع جنگهای چریکی که علیه حکومت دست نشانده شوروی و نیروهای شوروی می جنگیدند. این گروها همچنین درهرمنطقه بین خودشان هم درجنگ بودند، در قریهها مکتب نبود و پدرم در خانه به بچهها درس می داد به همین دلیل اگر بدست این گروهها میافتاد، جانش به خطر میفتاد. از این خاطر چندین ماه به کوهها پناه برده بود. بعد از تشدید حملات هوایی شوروی، احساس امنیت نکردیم و با تعدادی زیاد از هم قریهایها دست به مهاجرت زدیم. در بین راه از کوهها و درهها پیاده میرفتیم. به خاطر اینکه در بین راه به نیروهای شوروی برنخوریم، روزها و شبها در کوهها میماندیم، در همین مسیر خواهر کوچکم سخت مریض شد و دکتر و دوایی نبود که به دادش برسد و جانش را از دست داد. در بین راه شاهد مرگ خیلی ها بودیم، اکثر کودکان خردسال و کهنسالان نتوانستند دوام بیاورند. اول بهار ۱۳۶۲ حرکت کرده بودیم و خزان سر مرز استان زابل ایران رسیدیم. از دشتهای سوزان فراه گذر کردیم. در گرمای سوزان تابستان، یک ماه در یک مکتب خانهی ویرانه در دل دشت سوزان زندگی میکردیم، چیزی برای خوردن پیدا نمیشد، مردا ن خانوادهها میرفتند از قریههای دور دست نان خشک جمع میکردند، ازدشتها تربوزهای خودرو را میچیدند و با نان میخوردیم.
مهاجرت به ایران برای خانواده ما یک فرصت خوبی بود. خیلی هم خوش شانس بودیم چون ایران فقط در سالهای اول کارت شناسایی برای مهاجرین توزیع کرد و توانستم با آن وارد مدرسه شوم. برای خانوادۀ من تغییر بسیار زیادی را آورد. خارج شدن از محیط بسته در قریهای کوهستانی و آشنایی با مردم یک مرز و بوم دیگر با فرهنگ جدید، زندگی در شهر و گسترش دیدگاهها. مهاجر بودن بالاخره مشکلات خاص خودش را هم داشت آن هم در کشوری که خودش با معضلات اجتماعی و جنگ دست و پنجه نرم میکند. هم محبت ایرانیان خصوصا همسایگان و معلمان را میدیدم و هم توهین و تحقیر مهاجر بودن را در کوچه و خیابان تحمل میکردم.
تحصیلات
دوره ابتدای، متوسطه، لیسه و دانشگاه را تا مقطع لیسانس در ایران خواندم. همیشه شاگرد اول یا دوم کلاس میشدم و شاگرد فعالی در قسمت نمایندگی کلاس، شرکت در مسابقات و ورزش بودم.
خانوادهام مخالف ادامه تحصیلام در مقطع دانشگاه بودند اما در سال ۱۳۷۵ مرحله اول و دوم کنکور را بدور از چشم پدر شرکت کردم. شبها وقتی همه میخوابیدند من چراغ موشی که از شیشه شربت، مقداری نفت و چند تار نخ پنبهای درست کرده بودم را روشن میکردم. میرفتم گوشهای از حیاط که دیده نشوم و یا داخل حمام و دستشویی تا کتابهای درسی خود را مرور کنم و برای کنکور آمادگی بگیرم. اعتماد به نفس زیادی نداشتم چون همه همکلاسان من با حمایت خانواده شان به کلاسهای آمادگی کنکور میرفتند و بهترین استادها را داشتند در حالیکه من فقط کتابهایم را داشتم و شب بیداریها را. آن سال تنها کسی در کلاس مان بودم که به دانشگاه دولتی راه یافت و به همین دلیل در شهرشان خبر پیچید که امسال فقط یک دختر افغانی توانسته در کنکور دولتی قبول شود. این باعث شد که خانوادهام به من افتخار کنند و حامیام شوند و ذهنیت شان نسبت به ادامه تحصیل دختران تغییر کند. آنها امید این را نداشتند که یک دختر مهاجر بتواند در وضعیت مهاجرت و محدودیتها خود را بجایی برساند و برای همین اول سعی داشتند مجبورم کنند ازدواج کنم و به زندگی معمولیام بپردازم.
در رشته تکنولوژی رادیولوژی ابتدا در مقطع کاردانی ( فوق دیپلم) در دانشگاه علوم پزشکی تهران و بعد پس از کامیابی در کنکور بعدی ادامه همین رشته را درمقطع لیسانس (کارشناسی ناپیوسته) در دانشگاه تبریز خواندم.
با وجودیکه دانشگاه دولتی بود ولی برای تهیه مخارج رفت و آمد و غذا خیلی برایم سخت گذشت. وضعیت بد اقتصادی خانواده برایشان امکان حمایت مالی را نمیداد. در ترم (سمستر) اول مقداری پس انداز داشتم که آنرا مصرف کردم. تابستان گذشته در مزرعه برای گوجه چینی و خیار چینی رفته بودم و پولم را برای این روز پس انداز کرده بودم. ولی او پول بعد از یکی دوماه تمام شد. در خوابگاه زندگی میکردم و با پنج دانشجوی دیگر هم اتاق بودم و با هم غذا میخوردیم. یادم است که برای حفظ آبرو بعضی وقتها روزها روزه میگرفتم و اندک پولی که داشتم را برای تهیه غذای شب نگه میداشتم تا کسی متوجه وضعیت بد اقتصادیام نشود.
من جزء اولین دانشجویان افغانی بودم که استادانم بسیار با من مهربان بودند و همیشه برایم دورههای کارآموزی بهتری را فراهم میکردند تا مستقل بار بیایم و در وقت بازگشت به افغانستان بتوانم با اعتماد بهنفس بالا کار کنم که این بعداً بسیار تاثیر مثبتی در کارم در افغانستان داشت.
در سال ۱۳۸۹ (اکتبر۲۰۱۰ م) تحت بورسیه سازمان بین المللی انرژی اتمی برای گذراندن دوره ماستری در رشته فیزیک طبی (Medical Physics) در دانشگاه ساری(University of Surrey) عازم کشور انگلستان شدم. از مقطع ماستری به درجه عالی فارغ التحصیل شدم و پس از آن ۱۰ ماه دوره عملی فیزیک طبی را در شفاخانه رویال ساری گیلدفورد گذراندم. همزمان از طرف دانشگاه بورسیه برای گذراندن دوره دکتری برایم پیشنهاد شد، که در آن سال از بین دو هزار دانشجو به چهار نفر بورس دوره دکترا را دادند. البته بورسیه نیمه بود، به این معنی که نصف مصارف را دانشگاه متقبل می شد و نصف دیگرش را باید خود دانشجو می پرداخت. من تنها می توانستم پول یک سالش را تهیه کندم، با وجود این نا امید نشدم و این فرصت را از دست ندادم و بورسیه را قبول کردم. همسرم و فرزندانم هم به من پیوستند و با حمایت همسرم روی درس خواندن تمرکز کردم. پاره وقت هم در بیمارستان کار می کردم. خوشبختانه، بعد از یک سال شامل بورس “بنیاد شلوم برجر” (Schlumberger Foundation) شدم که توانستم پروگرام دکترا را ادامه دهدم و در ماه جون سال ۲۰۱۵ توانستم از پایان نامه دکترا با درجه اعلی دفاع نمایم و در کمتر از سه سال از دوره دکتری فارغ التحصیل شوم.
ابداع یکی از وسایل پرتو درمانی بیماری سرطان
پروژهی تحقیقاتی دوره دکترا من، بهبود روش پرتودرمانی بیماران سرطانی بود. و من روی یافتن راه حلی برای بالا بردن دقت و صحت اندازه گیری اشعه در داخل بدن مریض تحقیقاتام را انجام میدادم.
در سال ۲۰۱۳ تحقیقاتام روی پرتو درمانی بود. وقتی متوجه میشدم که در عموم ۵۱% مریضان تحت تداوی پرتودرمانی از عوارض جانبی بسیار جدی رنج میبرند و در اثر نبودن اطلاعات دقیق از محل تداوی غده سرطانی نمیتوان سرطان مریض را بطور قطعی کنترل کرد، به فکر ساختن وسیلهای افتادم که از داخل بدن مریض تحت پرتودرمانی به ما اطلاعات ارائه کند، لذا با الهام از تحقیقات پروفسور دیوید برادلی(David Bradley) که از فیبهای نوری(optical fibres) به عنوان دوزیمتر استفاده میکرد کار خود را شروع کردم و سپس به انواع دیگری ازمواد شیشهای فکر نمودم که بسیار کوچک باشد تا بشود وارد بدن مریض نمود، مقاومت بیشتری داشته باشد و هم اطلاعات سه بعدی ارائه نماید.
در دوران نوجوانی از دانههای شیشهای منجوقها برای ساختن گردنبند استفاده میکردم تا بدین وسیله درآمدی کوچک داشته باشم و این ایده اولیه را به من داد تا از این دانههای ارزان برای ایجاد دوزیمتر تیال (ترمولومینسنت thermo-luminescent) استفاده نمایم. وقتی که این نظریه را در لابراتوار مورد آزمایش قرار دادم، دریافتم که نه تنها دانههای شیشهای بسیار ارزانتر از دوزیمترهای متعارف هستند بلکه آنهاعملکرد به مراتب بهتری را در طیف وسیعی از پارامترها نیز ارائه می کنند. به این ترتیب با ساخت آرایهای از این مهرهها که بطور ردیفی قرار میگرفتند طرح ساخت دوزیمتری را دادم که میتواند وارد بدن شود و از مقدار و گسترش اشعه هم در غده سرطانی و هم انساج سالم اطراف اطلاعات دهد و متعاقبا هرگونه خطای موجود را برای جلسات بعدی درمانی بتوان تصحیح کرد. لازم به یادآوری است که معمولا تداوی پرتودرمانی در حدود ۲۰ جلسه انجام میشود. با به کارگیری این وسیله انتظار میرود دقت و صحت درمان پرتودرمانی حداقل ۵۰ درصد افزایش یابد.
برنده جایزه مخترعان سال ۲۰۱۶
من هیچ وقت فکر نمیکردم که بتوانم چنین ابداعی بکنم. من هم مثل سایر دانشجویان که برای برنامهی تحقیقاتی دوره دکترای خود تحقیق میکنند، روی این تحقیقاتم تمرکز کرده بودم و در جریان این تحقیقات به چنین ایدهی بکری رسیدم.
بعد در برنامهی رقابتی سرتاسری در بریتانیا که از سوی نهاد نوآوری دولت بریتانیا به نام (Innovate UK) راهاندازی شده بود شرکت کردم و توانستم برنده جایزه مخترعان سال ۲۰۱۶ شوم.
استقبال از طرح ابداع شده
تا کنون بسیاری از نهادهای تحقیقاتی بریتانیا مانند دانشگاه ساری، مرکز لابراتوار فیزیک ملی (National Physical Laboratory)، مراکز تحقیقاتی ۲۰ تا از شفاخانهها، برخی از لابراتوارهای بینالمللی مانند لابراتوار گونما در ژاپن (Gunma Ion Beam Centre)، و مرکز پروتون تراپی پراگ (Prague Proton Centre)، از طرحم استقبال کرده اند و در انجام آزمایشات این کار تحقیقاتی با من همکاری داشته اند.
مقالات علمی
در خصوص نوشتههای علمی مهارت خوبی دارم و از زمانی که اولین مقالهام را در دورهی دکترا در سال ۲۰۱۴ به نشر رسانیدم تا بحال حدود بیش از ۳۰ مقاله علمی را من و همکارانم به نشر رسانده ایم.
همچنین این کارهای علمی را در کنفرانسهای داخلی و بین المللی زیادی (از جمله ICDA1, ESTRO33, ۳rd ESTRO forum, IUPESM, ۱۳th International Symposium on Radiation Physics and NPL proton dosimetry, UKRO15 ارایه کرده ایم.
برای جزییات بیشتر در مورد کارهای علمی شکردخت میتوانید به پروفایل علمیاش در لینک ذیل مراجعه نمایید
https://www.researchgate.net/profile/Shakardokht_Jafari/contributions
سایر فعالیتها
در کنار مشکلات فراوان فرهنگی، اجتماعی و مهاجرت، در سال ۱۳۸۳، بعد از رژیم طالبان اوضاع کشور که خوبتر شده بود ومن هم که تقریبا تازه از دوره لیسانس فارغ التحصیل شده بودم برگشتم به کشورم تا در پی آروزهای خود و خدمت رسانی به مردم خود بروم. برگشتن به افغانستان همیشه برایم یک آرزو بود و با اینکه بیشتر عمر خود را در ایران گذرانده بودم هیچوقت به آن جا احساس تعلق نمیکردم.
در افغانستان ، به وزارت امور زنان مراجعه کردم که یک پست در بخش صحی خالی داشتند، اول از من استقبال کردند و درخواست استخدامم را پذیرفتند اما وقتی طی مراحل اداریاش را در طی دو ماه تمام کردم، استخدامم را رد کردند، بعد سراغ دانشگاه طبی رفتم. به خاطر علاقهای که در ایجاد تغییر و آموزش یاد داشتههای خود به سایرین داشتم، هدف خود را شمولیت در کادر علمی دانشگاه طبی کابل قرار دادم. خیلی از این دپارتمنت به آن دپارتمنت پاس داده شدم اما بعد از نه ماه دوندگی توانستم به عنوان نامزد پوهیالی وارد کادر علمی شوم. تنها ایرادی که در ارائه کنفرانس از من گرفته شد این بود که چرا لهجهی ایرانی داری. قول دادم که تمام سعیام را میکنم تا با لهجه دری صحبت کنم. بعد یک سال پوهیالی شدم و بعد هم پوهنیار (دستیار پروفسور) در دپارتمنت رادیولوژی. همزمان با تدریس در دانشگاه طبی کابل، در شفاخانه کودکان فرانسه (FMIC)، (اولین شفاخانهای که در سطح افغانستان استاندارد سازی شد) از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ به عنوان سوپروایزر دپارتمنت رادیولوژی کار میکردم. وقتی متوجه شدم که علم رادیولوژی در افغانستان به سالهای قبل از جنگ برمیگردد و از تکنولوژیهای نوین هیچ خبری نیست کلاسهای آموزشی را در داخل شفاخانه تدریسی علی آباد دانشگاه طبی کابل و شفاخانه کودکان فرانسه دایر کردم و آموزش علوم رادیولوژی (مانند اساسات سی تی اسکن، رادیوگرافی کامپیوتری و دیجیتال) را از همکاران خود شروع کردم.
شفاخانه اطفال فرانسه برای اولین بار خدمات سی تی اسکن و آزمایشات رادیولوژی تشخیصی تخصصی را برای شهروندان افغان به صورت عمومی عرضه نمود. که من در توسعه تکنیکهای تشخیصی رادیولوژی تخصصی تلاش کردم و برای اولین بار زنانی که با مشکلات نازایی مواجه اند را در این شفاخانه معاینه رادیولوژی تشخیص نمودم تا آنها مجبور نشوند برای تشخیص به کشورهای خارج بروند. تا بحال (میزان ۱۳۹۶) در این شفاخانه حدود ۱۶ هزار زن افغان برای مسائل ناباروری آزمایش شده و نتایج درمانی مثبتی نیز داشته اند.
با داشتن این فعالیتها در بخش علوم رادیولوژی نامم در کتاب تاریخ طب افغانستان نوشته پوهاند افضل انور ثبت گردید.
در کنار این مشاغل، عضویت هیئت کمیسیون عالی انرژی اتمی افغانستان و نمایندگی وزارت تحصیلات عالی را در این کمیسیون داشتم و در مسوده قانون این کمیسیون هم نقش داشتهام. در آن زمان کوشش مان بر طراحی چارچوب برنامه کشوری در زمینه فعالیتهای انرژی اتمی افغانستان و همچنین قانونمند کردن ماشینهای ایکس ری بود، تا شرایط نگهداری و کار این ماشینها استاندارد سازی شود.
همچنین نماینده (کانتر پارت) وزارت تحصیلات عالی افغانستان در سازمان بین المللی انرژی اتمی بودم ومسوولیت پروژه بازسازی بخش رادیو تراپی شفاخانه علی آباد دانشگاه طبی کابل را از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ میلادی بر عهده داشتم و در این زمان، پیش نویس دو پروژه دیگر را نیز برای افغانستان تهیه کردم که بودجه آنها را نیز سازمان بین المللی انرژی اتمی به عهده گرفته است.
در اصلاح کریکلوم درسی و وارد ساختن مضامین جدید رادیولوژِی در دانشگاه طبی کابل نقش داشتهام و همچنین به عنوان استاد بیوفیزیک در دانشگاه خصوصی چراغ هم تدریس نمودهام.
برای صنعتی سازی سیستم دوزیمتری داخل بدنی، شرکت خود را تاسیس کردهام که فعلا روی ساخت نمونه اولیه سیستم دوزیمتریام کار میکنم. برای اطلاعات بیشتر به لینک ذیل مراجعه کنید.
http://www.trueinvivo.co.uk/
جوایز بدست آمده در حین دوره تحقیقاتی
Public Engagement Awards 2014
The ICURe Innovation-to-Commercialisation programme
SIRIUS Outstanding Achievement Award 2015
Grant Thornton Best Game Changing Enterprise 2015
Grant Thornton Entrepreneurial Excellence Award 2015
The Women in Innovation awards 2016) Innovate UK’s infocus awards )
http://www.surrey.ac.uk/features/graduate-wins-innovation-award-new-cancer-treatment
پس از پایان دورهی دکترا به عنوان محقق و استادیار با دانشگاه ساری همکاری دارم. در کنار کار تحقیقی همچنین استاد راهنما برای دانشجویان دوره ماستری و دکترا هستم و همچنین مضمون درسی رادیوبیولوژی را در رشته فیزیک طبی دوره ماستری همین دانشگاه (University of Surrey) تدریس می کنم.
سرتیفیکت بین المللی فیزیکدان طبی بالینی را بدست آوردهام و به عنوان متخصص فیزیک طبی بالینی در شفاخانه Queen Alexandra کار میکنم که هزینه زندگیام از این طریق تامین میشود.