مردى که یک باره به جاده بد اخلاقى پا نهاد
آن برادر که با تکیه بر قدرت اربابش بر جمع ما تاخت وهمه ارزشهاى مشترک مان را پشت پا زد وبى محابا حمله کرد و بخاط رسیدن به پست ومقامى همه ما را که طى چهل سال بیرق عدالتخواهى مردمش را بدوش داشتیم کج بحث وناحق جلوه داد باید برایش بگویم ( اَیْنَ تَذَهَبُوْنَ ) برادر به کدام سو روان هستى ...
او که با پشتگرمى کسى حتى به وزیران پیشنهاد شده از سوى خودش هم رحم نکردو آنان را هم تصفیه کرد مغرورانه بر ما تاخت وگفت که آن زمان ها گذشته که جاده یکطرفه بود .
بایدپرسید کدام زمان ؟
کدام جاده یکطرفه ؟
اگر منظورشان از زمانیکه گذشته است دو ان جهاد است بلى آن زمان گذشته وجاده هم یکطرفه بود زیرا مادر داخل کشور براى اسلام ، وطن ، و مردم کشور قریب ١٤ سال جهاد کردیم شهید دادیم سنگر به سنگر با مرگ دست و گریبان بودیم و ایشان وامثال شان در گوشه عافیت درخارج بسر میبردند ویک روز هم براى وطن ومردم کشورش سر پایش به سنگ نخورد وراحت گذراندند .
اگر منظورشان دوران مقاومت است بلى باز هم جاده یکطرفه بود ، قریب یک دهه با تروریزم بین المللى ما طرف بودیم از بادغیس تا تخار از شمال تا بامیان ودایکندى سنگر به سنگر ما سینه سپر کردیم وجنازه شهیدان را به دوش کشیدیم و در کنار خانه هاى سوخته بامیان ، یکاولنگ وآب کلان سنگچارک به غم نشستیم
بلى جاده یکطرفه بود و باز هم ایشان در خارج کشور مشغول سامان بخشیدن زندگى بودند که دو مقطع فوق شامل بیست سال دشوار وطن بود که مردم ما با دو اشغال کمونیزم وتروریزم جنگیدند وموفق هم شدند که در این جاده یکطرفه بیست ساله ایشان در داخل کشور هیج گاهى نزول اجلال نفرمودند .
اگر منظورشان از جاده یکطرفه ١٩ سال دوره نوین است باید گفت این جاده که دو دهه دوام کرده است یکطرفه نبوده دراین دوره خودشان بیشتر ازدیگران در مصدر امور بوده ، چى خدمت حساب کنى یا قدرت طلبى ، ایشان از بر خوردارى و حاکمیت شیخین صحبت میکنند باید بیاد بیاورند که از لطف شیخین بودکه خودشان گاهى در معتبر ترین کمیسیون حکومتى وگاهى در مصدر امور ولایت و گاهى در دو دور کابینه دولتى بحیث وزیر بودند اگر فراموش کرده باشند ملت ما و وزارتخانه هاى عدلیه و تحصیلات عالى ورییس جمهور اسبق جناب آقاى کرزى شاهد است که وزیر گوش به فرمانش بودند که اگر میگفت شیر سیاه است نمیگفتند که نه ، سفید است و امّا در پنج سال سیاه گذشته هم که در کنار نماد استبداد و تبعیض بحیث معاون ایستاده شدند و تصفیه و تحقیر مردم شان را شاهد بودند و از نعمت خوان دیکتاتور ، بیش از همه ایشان بر خوردار بودند پس از کدام زمان گذشته و کدام جاده یکطرفه حرف میزنند که این مقطع قریب بست ساله بیشتر از دیگران در قدرت بودند وبیش از همه بر خوردار .
ایشان مارا و کسانى را که با تیم شان همراهى نکردند به چند دسته تقسیم کردند ؛
زور گو یان ،
مسلح غیر مسؤل ،
طرفدار تضاد ومنازعات قومى ،
عاشقان زر وزور خطاب کردند منصفانه نبود ، خودش میدانىند که ٨٥٪ مردم هزاره به تیم آنها راى ندادند سؤال اینجا است که آیا همه شان از همین چهار دسته بودند ؟
اینکه رییس تیم شان آقاى غنى روى آنهارا شستشو داد و راى هزاره را به تیم شان ٣٥٪ در صد گفتند خودش هم میدانست که دروغ میگوید زیرا از ٢٠٠٠٠ بیست هزار راى بهسود فقط ١٠٠٠ یگهزار داشتند از ٨١٠٠٠ هشتاد ویک هزار راى بامیان ١٢٠٠٠ دوازده هزار داشتند واز ٩٠٠٠٠ نود هزار راى دایکندى راى شان اطراف بیست هزار بود وهکذا دیگر مناطق هزاره نشین .
بناءً علهذا هرچى باشد ، شیخین حریف ایشان نیستند چونکه شیخین از ایشان وبادار تبعیض گرشان در بین مردم هزاره برده اند اگر شیخین ٨٥٪ یا ٦٥ ٪ برده باشند و تیم آقاى غنى ٣٥٪ یا ١٥٪ برده باشند در هردو صورت دربین مردم هزاره تیم غنى باخته اند ،
پس با این حساب حریف شیخین در سطح کل کشور استبداد است ، تبعیض سازمان یافته است ، فساد است و غارتهاى چند صد ملیون دالرى و سیستم فساد پرور ارگ است که در چهره یکنفر بنام اشرف غنى احمد زى خود نمایى میکند که طبل رسوایى شان در امر غارت وچپاول ملیونى وفساد سیاسى ، مالى واخلاقى گوش جهان را پر کرده است .
بار دیگر تأکید میداریم که حریف ما دزدان راى مردم است که تاهنوز ازدو ملیون و چند صد هزار راى اعلام شده هفت صد هزار راى تقلبى شان باطل شده و ٣٠٠٠٠٠سه صد هزار راى تقلبى دیگرشان که بدون بایو متریک یاخارج از مان راى دهى یا بایو متریک شده از طریق احصائیه مرکزى است در شرف ابطال است .
از زورگویان ، مسلحین غیر مسؤل و عاشقان زور زر که بگذریم که همه شان در چهره تیم خودشان صادق است که مصادیق آن در جامعه واضح است ، در نوشته برادر مان از طرفداران تضاد قومى صحبت شده ، اگر کمى انصاف کنند میدانند امروز کسى که تضاد قومى را دامن زده آن یکنفر است که درارگ نشسته ،( شیخین ) با همه اقوام احزاب وشخصیتهاى ملى در یک صف واحد هستند درمقابل تیم تقلب ، استبداد ، غارت ، بد اخلاقى و دامن زننده قطب بندیها وتصفیه هاى قومى ایستاده اند وبحول وقوه خداوند وملت بیدار کشور از هرگونه حکومت بر خواسته از تقلب وتزویر جلو گیرى خواهند کرد و بلى که زمان تغییر کرده ، زمان حاکمیت تقلب.
منبع: از صفحه استاد حاجی محمد محقق معاون ریاست اجراییه
قامت مچاله قانوننویس کاتب دربار یا ماله کش اعظم
اسدالله سعادتی معاون تیم ثبات و همگرایی
سخنان آقای دانش در ارگ، علیه هزارههایی که به متقلب اعظم رأی نداده اند، سخیف و شرمآور بود. به نظر میرسد قامت این مرد قانون نویس، اکنون در حال فروریختن و مچاله شدن است؛ اما نه از شرم؛ -که ظرفیت شرمیدن چندان در وجود نازنینش نیست- بلکه زیر فشار رگبار بیسابقه نفرت عمومی.
او قبلا متهم بود که بیتفاوت است. درد مردم قلبش را به درد نمیآورد. متهم بود که از سوختن مردم در جهنم تبعیض، جان و روانش آتش نمیگیرد. متهم بود که از جلسات تصمیمگیری غائب است. متهم بود که در برابر تصفیه قومی ساکت است. متهم بود که مقام معاونت ریاست جمهوری را به کاتب دربار تنزل داده است. متهم بود که کارمندان دولتی را به مثابه مزدوران شخصی برای تمجید خود و تخریب منتقدانش به استخدام گرفته است. انیک اما داستان متتفاوت است. دیگر تنها متهم به سکوت و بی تفاوتی نیست. تنها متهم به غیابت از جلسات تصمیمگیری نیست. تنها متهم به تماشای سوختن مردم در آنش تبعیض نیست؛ بلکه اکنون در نقش آتشبیار این جنهم هستیسوز نیز ظاهر میشود. در نقش پیش قراول متقلب اعظم برای انکار افتخارات انسان عدالتخواه هزاره و نسبت دادن ننگ و نفرت به آنها نیز عمل میکند.
قبل بر این نیز، دروغ شرم آور «هزاره پست بد مذهب» برای پوشاندن تقلب سیستماتیک متقلب اعظم در میان آتش و دود جنگ قومی، از دربار ایشان در فضای عمومی پراکنده شد. «موازنه حق با بینی» به منظور نفاق قومی نیز، از اختراعات دستگاه و دربار نفاقپیشه و تبعیضاندیشی است که او اکنون برای تطهیر و تقدیسش سخن میکند.
چه شده است این دانش را؟ دانشی که –به حقیقت یا به ریا- شعار مروت و مدارا و انصاف و اخلاق سر میداد؛ اکنون هزاره را به جرم رأی ندادن به متقلب اعظم بد و بی راه میگوید. شکست خورده میخواند. بداخلاق لقب میدهد. حریص زر و تابع زور میداند. مسلح غیر مسئول جار میزند. تبعیضگرا و نفرتپراکن و ضد عدالت و ضد وحدت ملی جلوه میدهد. تسلیمی در برابر ستم و تبعیض را پیروزی و ایستادن در برابر آن را شکست میپندارد. او به دروغ مدعی 35 در صد رأی هزاره است. حتی اگر این ادعا نیز درست باشد، 65 در صد هزاره از نظر ایشان، مستحق مذمت وملامت اند. حقیقت اما آن نیست. دانشی که مدعی اخلاق است، اینجا نیز دروغ گفته است. تنها پانزده، الی بیست در صد رأی مردم هزاره، یا با «زر» خریداری شده است یا با «زور» به صندوق متقلب اعظم واریز گردیده است. قیمت هر رأی به آقای دانش در یکی از ولایات، شصت و پنج هزار افغانی تمام شده است.
تقاضای من از آقای دانش این است که «نعل را وارونه نزند» مردم هوشیارتر از آن است که رد گم کنند. چوکی های دولتی در حراج انتخاباتی دستگاه دولت سوز شما! وزیر و والی و قومندان و ولسوال و امکانات دولتی در خدمت ستاد تقلب پیشه تیم شما! کمیسیون در اختیار شما! طیاره و خزانه و قدرت دولتی در اختیار تیم شما! وکلای سابق و لاحق و به قول خودت چندین حزب و صدها نهاد مدنی منتظر چوکی و معاش در خدمت شما! دروازه رهنماهای معاملات شما در گوشه و کنار کشور برای خریداری رأی، به روی رأی فروشان باز! حالا اما مردم متهم است؟ مردمی که رأی شان را نفروخته اند؟ مردمی که به رغم فقر شدید اقتصادی، در برابر زر وسوسه نگردیده و از زور نهراسیده است ملامت است؟ مردمی که دست از جذبههای مادی برداشته و چشمی به رهایی از این وضعیت جهنمی داشته است، به دلیل آزادی خواهی شان قابل سرزنش است؟ حاشا و کلا!
«به هر رنگی که خواهی جامه» پوشی. به هر ادبیات و قالبی که خواسته باشی سخن کنی، پیام سخنت و هدف نهایی خرامیدنت روشن است. شما میخواهید، به اشرف غنی بفهمانید که من در میان قوم خود، اینگونه متهمم. متهم همدستی با دشمن هزاره. این همه بهاء داده ام. تحقیر شده ام. هدف توطئه بوده ام. تو بابد گوشه چشمی به من داشته باشی. به نظر من این ذلت است. از این رهگذر قصد سفر به دیار قدرت مکن! این ره به ترکستان است. مردم هزاره اشرف غنی را دشمن خود نمیداند؛ اما به دلیل عملکردهای تبعیضگرایانه اش از او بیزار و متنفر است.
منبع صفحه سعادتی
جان بس، سفیر ایالات متحدۀ امریکا در کابل میگوید بربنیاد آمارهای رأیدهندهگان، پیروز انتخابات ریاستجمهوری افغانستان، پشتیبانی شمار اندکی مرم را داشتهاست.
این دیپلومات امریکایی، در گفتوگوی ویژه با طلوعنیوز، میافزاید که هر نامزدیکه در انتخابات ریاستجمهوری افغانستان پیروز شود، کمتر از یک میلیون رأی دارد و از همینرو باید به فکر ایجاد یک حکومت فراگیر باشد.
او در ادمه میافزاید: «فکر میکنم که این بازتاب دهندۀ میزان اندک مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری است و نشان میدهد که اگر کسی در دور نخست برنده شود، این برنده، در کشوری با بیش از ۳۰ میلیون جمعیت که نُه میلیون آن برای رأیدهی ثبت نام کرده بودند، کمتر از یک میلیون رأی خواهد داشت. در فرهنگ سیاسی، این مأموریتی است که نشان دهندۀ حمایت شمار بزرگی از مردم از آن شخص نیست.»
کمیسیون مستقل انتخابات که ده روز پیش نتایج نخستین انتخابات ریاستجمهوری افغانستان را اعلام کرد، گفت که ۱میلیون و ۸ صد و ۲۴هزار و ۴۰۱ رأی در این انتخابات معتبر شناخته شدهاند.
بربنیاد این نتایج، محمد اشرف غنی با بدست آوردن ۹۲۳۸۶۸ رأی ۵۰.۶۸ درصد آرا را بدست آوردهاست. عبدالله عبدالله، نامزد دیگر این انتخابات، ۷۲۰۹۹۰ رأی را به خود اختصاص دادهاست که ۳۹.۵۲درصد کل آرا میشود. به همین ترتیب، گلبدین حکمتیار ۷۰۲۴۲ رأی گرفته که ۳.۸۵ درصد کل آرا میشود.
سفیر امریکا میگوید که هر نامزدیکه در دور نخست برنده شود، باید بهگونۀ فراگیر حکومت کند و به جناحهای سیاسی دیگر نیز برسد: «خوب فکر میکنم هر کسی در دور اول برنده شود، باید با کمی فروتنی رفتار کند و دریابد که رهبر آینده خواهد بود؛ اما باید به جناحهای سیاسی دیگر برسد، بهگونۀ فراگیر حکومت کنند، به خواستها، بیمها و مخالفتهای بخش بزرگی از جامعه گوش دهند و به گونهیی حکومت کند که مردم احساس کنند آوازشان شنیده میشود.»
این دیپلومات امریکایی، دربارۀ صلح افغانستان نیز میگوید که واشنگتن پیش از امضای توافقنامه با طالبان بر آتشبس سراسری تأکید نخواهد ورزید: «ما به کاهش خشونتها یا آتشبس تنها میان طالبان و امریکا و نیروهای ائتلاف نمیاندیشیم. این باید نیروهای افغان را در برگیرد؛ زیرا در غیر آن کاهش خشونتها بهمیان نخواهد آمد.»
جان بس، سفیر ایالات متحده امریکا که دورۀ کارش در افغانستان رو به پایان است، پیش از این دربارۀ انتخابات افغانستان موقفگیریهای روشنی داشتهاست.
قرار است جان بس به زودی از افغانستان برود و به مأموریت تازهیی گماشته شود.
--------------