غرب ست پشت پرده و نفت ست کارشان - صدها هزارجانِ من و تو به دار شان + ویدیو
لطفا جهت مشاهده ی ویدیو روی متن زیر کلیک نمایید
ما بی خبر گوش به هرخر نهاده ایم دالر که داده اند به ما، سر نهاده ایم
تیری به شاهرگم زده است من هزاره ام
رخشانه و تبسم و هرزن هزاره ام
برپا شده ست ملت و ترسی به کار نیست
تو سربزن بیا همه گردن! هزاره ام
من استخوان وپاره ی این قوم و این زمین
پشتون منم، تاجیک و ارمن، هزاره ام
در قتل دخترک، دل دنیا گریسته
صلصال و یاورش، خود بودا گریسته
گل های سر بریده و دار شکسته را
آری همان که نیست در آنجا گریسته
تابوت ها به شانه ی این مردم ست روان
در شهر من تبسم لپ ها گریسته
-----------------
دست سیاه مادر سرمایه در تنم
پرورده دین و داعش و طالب، که این منم
غرب ست پشت پرده و نفت ست کارشان
صدها هزارجانِ من و تو به دار شان
زهن مرا به سنت و دین بی بها کننند
مرگِ مرا ده دستِ برادر روا کنند
ما بی خبر گوش به هرخر نهاده ایم
دالر که داده اند به ما، سر نهاده ایم
ما ملتی که غیرت ما در جهان یکی
سنگ سار می کنیم زنان را به اندکی
سر می بریم غیرت ما دست نخورده است
وجدان ما ز دوره اعراب مرده است
در کشتزار ما گل تریاک سر زند
سرمایه دار دود کند غرب در زند
آخوند وطالب این همه واردات ما
ترک وخون ملت ما صادرات ما
فهمیده اند که ملت بی پا وبی سریم
فتوای دین فروخته و ما هم که می خریم
از ین کاخ های سپید و بلند شان
طرح دموکراسی بفرستند به گند شان
بغداد را و سوریه را یا دمشق را
لیبی، مصر وش شهرک زیبای عشق را
آتش زدند و دره ی کابل دل اش شکست
خاور زمین خرابه شد و کاکل اش شکست
فرزند خاورست که آوره می شود
کولی به پشتِ مرگِ خودش چاره می شود
امیدِ سرزمینِ خودش کنده می شود
باقوم و خانواده پرا کنده می شود
یک کوهِ غم به سینه دارد و امید روز نو
دریا از او گرفتته زن و کودک اش گرو
تنها به سرزمین اروپا رسیده است
گنگ ست و لال و کرشده، این جا رسیده است
شب ها به یاد کودک و زن گریه می کند
بیدار می شود وبه وطن گریه کی کند
درجاده های شهر، پناهنده می شود
دیوانه از حضور همه، رانده می شود
این دوره ی سیاست و سرما یه هست و خون
دست ی به حلقِ مردمِ روی زمین، جنون
سرمایه دار ویسکی و خونِ مرا خورد
جان و موادِخام، زملک تو می برد
بخشی به خواب رفته و سر بر نمی کنیم
لب را برای گفتنِ حق تر نمی کنیم
یک عده هم چون من، بنویسیم کم کمک
این شمه ای ست کارک بهتر نمی کنیم