انتظار مردم از استاد دانش
از قراین پیدا است که دولت همهشمول، در حال شاریدن است. غنی یکهتازی میکند و تقرریهای جدید، یکی از جلوههای این یکهتازی است. ظاهرا او به دولت یکپارچه و قدرت بی شریکی که میخواست، خواهد رسید.
اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، عبدالله میدان را آسان و راحت خالی کرده است. بسیار آسانتر از 2014. معنای چنین چیزی، باز بودن دستان غنی در انتصابات و تقرریها و نحوهی ادارهی دولت است. حال نوبت استاد دانش است تا او نیز با سهم گرفتن در انتصابات و تقرریهای جدید، وزن و جایگاه خود و مردمی که از آنها نمایندگی میکند را در دولتی که تشکیل خواهد شد، نشان دهد. صالح حتی پیش از آن که معاون اول باشد، یعنی پیش از برگزاری انتخابات، در سطح ولایات و برخی دیگر ارگانهای دولتی، مهرهچینیهای موفقی را به اجرا گذاشت. پس از این نیز احتمالا موثر و قوی ظاهر خواهد شد. امیدوارم که استاد دانش بتواند در همان سطحی ظاهر شود که حامیان او به آن دل بستهاند و سزاوار او و مردمی است که وی از آنها نمایندگی میکند. وقت آن رسیده است تا او سهم خویش در دولت جدید را مطالبه کند. سهم استاد دانش چیزی بیش از ریاست کمیتههای کاری و داشتن یک دو جین مشاور است. این سهم، سهم شخصی نیست تا بتوان بر آن مصالحه کرد و یا از آن چشم پوشید. امروز در پای یک پست، کامنت عزیزی را دیدم که به طنزی تلخ نوشته بود: «یادش بخیر روزگاری که هزاره هم وزیر داشت». راستی، در میان این همه درسخوانده و سیاستمدار هزاره، کسی نیست که سزاوار وزارت باشد؟!
علی جوادی
- ۹۹/۰۱/۱۵